حرف حق همیشه تلخ است


برزکوه نیوز: به نفل از سنی نیوز:چندی پیش جناب حضرت آیت الله مکارم شیرازی بازی جالبی را شروع کردند. بقول برخی از سایتهای شیعه که با ساز ایشان می رقصند: وهابیها را به مناظره در رسانه های عمومی دعوت نمودند!
حرف حق همیشه تلخ است
• سید علیرضا دلیری ـ مشهد
چندی پیش جناب حضرت آیت الله مکارم شیرازی بازی جالبی را شروع کردند. بقول برخی از سایتهای شیعه که با ساز ایشان می رقصند: وهابیها را به مناظره در رسانه های عمومی دعوت نمودند!
اولا انتشار این خبر از اینگونه سایتهای فتنه گرا خود دلیل فساد خبر بود. از سایتهایی که شعار آنها “اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد” است چه انتظاری بیش از این می توان داشت. کسانی که این سایتهای فتنه افروز را می چرخانند می خواهند بگویند که خلیفه اول مسلمانان ابوبکر صدیق به حضرت علی (ع) و آل پیامبر اکرم (ص) ظلم نموده است؟! و در کمال جهالت با این ادعای خود به حضرت امیر مؤمنان توهین می کنند! حضرت امیر در بسیاری از سخنان گهربارشان ابوبکر را بعنوان بهترین شاگرد و بهترین انسانها پس از پیامبران معرفی می کند. و ایشان در تمام مدت خلافت ابوبکر، و سپس داماد فاطمه زهراء؛ (عمر)، و باجناق امیر و داماد پیامبر اکرم؛ (عثمان) نخست وزیر کابینه ی وزراء آنها بودند، و در زیر پرچم رهبری آنها جهاد می رفتند و پشت سرشان نماز می خواندند. در نهج البلاغه می خوانیم: آن ملتی که با ابوبکر و عمر و عثمان بیعت کرده اند مرا با همان شرایطی که آنها را انتخاب نموده بودند بعنوان خلیفه انتخاب کرده با من بیعت نموده اند….” ـ نهج البلاغه ص/۵۲۶ـ.
این سایتها در کمال نادانی به قرآنی که ابوبکر را یاور پیامبر و دوست او و همراه او در هجرت به مدینه معرفی می کند توهین کرده اند: “… ثَانِيَ اثْنَيْنِ إِذْ هُمَا فِي الْغَارِ إِذْ يَقُولُ لِصَاحِبِهِ لا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَيْهِ….”(التوبة/ ۴۰)
از آنجا که این قضیه بدرازا می کشد و ما را از موضوع اصلیمان دور می کند به فرصتی دیگر می گزاریم و از خداوند متعال می خواهیم که این دوستانمان را به راه راست هدایت فرماید که دین ما دین دشنام و لعنت نیست. دین عمران است و آبادانی نه فتنه و فساد و خرابی و ویرانی ….
چون اینروزها فتنه گران صفوی می خواهند آتش جنگ بین شیعه و سنی را بر افروزند خبر جناب آیت الله مکارم در دنیا پیچیده و برخی از سنیها ـ و بقول فتنه برافروزان وهابیها!ـ این دعوت را با سینه ای گشاده قبول کردند تا شاید آتش فتنه خاموش گردد. و جالب این است که در این دنیای گشاده که همه چیز عیان است همه ملت خبر قبول دعوت آیت الله مکارم شیرازی از سوی سنیها را شنیدند مگر این سایتهای آتش افروز که اعلام داشتند وهابیها به مناظره آماده نشدند!!!
سپس همین سایتهای آتش افروز بیانیه صادره از دفتر آیت الله مکارم را انتشار دادند که ایشان حاضر به مناظره در شبکه “المستقله” نیستند، و می خواهند با مفتی اعظم سعودی که هم سطح اوست (!!) مناظره کنند…
این بیانیه در حقیقت پرده از حقیقت جناب آقای مکارم شیرازی برکشید. ایشان با زبان بی زبانی در این بیانیه صراحتا اعلام می کنند که من بزرگترین مرجع ایران، و مفتی اعظم شیعه هستم و می خواهم با مفتی اعظم سنیها مناظره کنم!
نگارنده که خود مسلمان و از شاگردان و دوستداران حضرت آیت الله العظمی سید ابو الفضل برقعی هستم، و با مراجع بزرگ شیعه سلام و علیکی دارم چون همه شیعیان ـ حد اقل ـ ایرانی می دانم که آیت الله مکارم شیرازی از بی سواد ترین مراجع ایران است. چه شده که دم از مفتی گری و سرآمد مراجع شیعه بودن می زند. اگر واقعا ایشان راست می گویند حالا که بقول خودشان برخی از علمای رده ی پایین سنیها برای مناظره آماده شده اند باید خیلی خوشحال هم می شدند و با آنها مناظره می کردند و با شکست چشمگیر آنها بازوهای خود را بنمایش می گذاشتند و به جهان می فهماندند که ما شیعه ها چقدر بر حقیم!
اما اینکه مناظره با کانال تلویزیونی “المستقله” را قبول ندارند به نظر این حقیر هیچ عذر مقبولی نیست، و این کانال تا حال در راستای نزدیکی شیعه و سنی، و زدودن بسیاری از بدعتهای ساختگی در جامعه ما شیعیان مفید واقع شده است. و ای کاش جناب آیت الله مکارم بجای فرار از این کانال تلویزیونی مبلغی ناچیز از ثروت هنگفتشان را به ترجمه برنامه های مفید این کانال به فارسی تخصیص می دادند تا روز قیامت با افتخار به دیدار مولای متقیان حضرت امیر (ع) نائل می شدند!
سایت “سنی نیوز” که اخیرا در بین ما شیعیان نیز جای پایی باز کرده این پهلوان پنبه بازی آیت الله مکارم شیرازی را انعکاس داده و تعلیقات بسیار جالبی را نیز بر آن زده بودند. و برایم جالبترین نقطه این بود که از خاطرات ابراهیم بت شکن تاریخ معاصر ایران جناب حضرت آیت الله العظمی برقعی ( علیه الرحمه) در مورد حقیقت جناب آیت الله مکارم مواردی را آورده بودند که من با استفاده از این فرصت همه اندیشمندان و عاقلان ایران را دعوت می کنم که خاطرات آیت الله برقعی را حتما مطالعه کنند. و کتابهای ایشان را توتیای چشمانشان کرده دوستان و آشنایانشان را دعوت به خواندن آنها کنند. در حقیقت آیت الله برقعی ستاره درخشانی است در آسمان خداپرستی ایران معاصر که تاریخ بدان افتخار خواهد کرد.
با انتشار این خبر و تعلیقات جالب این سایت که به مردم می خواست بفهماند که نباید با هر سازی رقصید و به افراد گمنام و تشنه شهرت چون جناب مکارم شیرازی بیسواد میدان داد که خودش را بعنوان سرآمد مراجع بر شیعه تحمیل کند. و بایستی؛ به حقائق نگریست و مشکلات عمده جامعه را حل نمود، جلوی فساد اخلاقی را گرفت. گلیم را از زیر پای شیعه صفوی کشید و …
سر و صدای شیعیان صفویت بالا گرفت و شروع کردند به “ننه من غریبم” در آوردن که وهابیها به ما فحش و ناسزا می گویند. این بیچاره ها گمان می کنند که جوانان ایرانی عقل و گوش و هوش ندارند که حرفهای وهابیها را هم بخوانند، و هر چه از این حضرات می رسد را کورکورانه گوش می کنند.

خیر جناب! ایرانیها عاقلتر از اینند! …

همه حرفهای وهابیها را خوانده اند و هیچ دشنام و ناسزایی در سخنانشان نبوده. اگر توهین به صفویها و توصیفشان به ددمنشی و خونخواری به شما بر می خورد این مشکل شماست نه مشکل تشیع! و نه مشکل ایران! و نه مشکل اسلام!
جالبترین سریال این ماجرا این بود که مدیریت پایگاه اطلاع رسانی دفتر معظم آیت الله مکارم شیرازی بیانیه ای صادر نموده و زار زار گریسته که وهابیها به ما فحش و دشنام و توهین کرده
اند!! و ادعا کرده که ما تابع قرآن هستیم! آیا قرآن به آن مقام معظم که “ادْعُ إِلَى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ…” را حفظ دارند امر کرده که فتیله چنین فتنه ای را آتش زند و وهابیها را به مناظره دعوت کند؟!
سالهاست که شیعه و سنی با هم و در کنار هم زندگی می کنند چه شده که یکدم شیعه ها بسر سنیهای عراق ریختند و کوچک و بزرگ، زن و مرد، پیر و جوانشان را با لشکرهایی که در زیر چشم و گوش آیت الله مکارم شیرازی تربیت می شدند تار و مار کردند.
آیا قرآن به آیت الله شیرازی گفته که برادران سنی ما را در ایران اینچنین ذلیل و خوار کنند؟
آیا قرآن به آیت الله شیرازی گفته که به سنیها اجازه نشر کتابهایشان داده نشود؟!
آیا قرآن به مراجع ما گفته که باید در حوزه های علمی سنی آخوندی شیعه حضور داشته باشد و درس و تعلیمشان مطابق خواسته و دین ما باشد؟!
آیا قرآن به آیت الله مکارم شیرازی و مراجع ما گفته که بزور باید دینمان را به دیگران تحمیل کنیم؟!
و آیا قرآن به مراجع ما گفته که نباید تفسیر تابش آیت الله برقعی در ایران بچاپ رسد؟!
و آیا قرآن به مراجع ما گفته نباید کتابهای اصلاح گران شیعه که با بدعتهای جامعه در تضاد است بچاپ رسد؟!

اگر چنین قرآنی از صفویها به آیت الله مکارم و مراجع ما به ارث رسیده که ما خبر نداریم…

چیزی که زیاد مرا خوشحال کرد این بود که وزوز آیت الله مکارم بیسواد به گوش مراجع بزرگ سنیها یا نرسیده، و یا بدان هیچ توجهی نکرده اند، و با این کار خود خواسته مکارم را در نطفه خفه کرده اند. و ایشان نتوانست به آرزوی سرآمد بودن مراجع شیعه دست یابد. شاید تنها این نقطه است که خوب او را عذاب می دهد. و شاید این روزها به فکر حیله ای دیگر است..
این “موش و گربه بازی” که آیت الله مکارم شیرازی برای شهرت یافتن خود فتیله آنرا آتش زد باعث شده که صدها جوان شیعه حقیقت انسانهای خودخواه و جاه طلبی که پشت ریش و عمامه خود را پنهان کرده اند برملا شود. و دریابند که باید به قرآن چنگ زد نه به این آتش افروزان و فتنه جویان…

جوان ایرانی صبح و شام صدای ناله و آه و فغان کودکان مسلمان و برادران و خواهرانش در افغانستان و عراق که زیر چکمه های نیروهای آمریکایی که به میمنت مراجع ما به این سرزمینهای اسلامی آمده اند را می شنود. آنگاه چه شده که این آقایان در این لحظه های حساس به فکر آتش افروزی در کالبد اسلام شده اند؟! آیا شایان این مراجع نبود که جوانان پرشور و حماس ایرانی را رهبری کنند تا ریشه آمریکا را با تیشه ی ایمان بزنند؟! نه اینکه در فکر مطرح کردن خود، و چپاول ثروتهای مملکت باشند.

در پایان این مراجع و همه مؤمنان را یاد آور می شوم که هر لحظه برای دیدار پروردگارتان آماده باشید، و خودتان را طعمه تقلید کورکورانه از انسانهای خود خواه و سودجو نکنید. از نعمت خدا دادی عقل حداکثر استفاده ها را ببرید…

د.س.ع دلیری