امریکا در دست افراطیان انسان ستیز

برزکوه نیوز: سنی نیوز: امریکا در دست افراطیان انسان ستیز
سياست خارجی امريکا نيز اصولاً سياست قتل عام، سلطه و چپاول بوده و درطول حياتش با شعار های فریبنده آنرا بر کشورهای ضعيف تحميل کرده است. امروزه گفته ميشود امريکا بيش از ۳۰۰۰ جزيره دنيا را بنام های مختلف در تسلط خويش آورده و به توسعه آن ادامه ميبخشد.
• محمد جواد نيوش، کابل
ايالات متحده امريکا در دوران حدود چهارصد سال بوجود آمدنش بدون تردید دنباله‌رو سياست برتری طلبی و سلطه بوده و اکثراً پروتستان رهبری مي‌گردد. قرن ۱۶ ميلادی شاهد مهاجرت پروتستان‌ها به سرزمين امريکا بود و اين قشر رهبريت دين و دولت را به دست گرفتند تا اينکه به تعقيب آنان گروه انبوه کاتوليک‌ها به آنجا سرازير شدند. درين زمان پروتستان‌ها واهمه پيدا کردند تا مبادا قدرت حاکمه را در برابر کاتوليک‌ها از دست دهند، بناءً قضيه جدائی دين و سياست را مطرح کردند و توانستند در سال ۱۷۸۹ در قانون اساسی اين کشور درج کنند که: “هيچ قانونی در ارتباط با نهادينه کردن دين و يا ممانعت فعاليت‌های دينی تصويب نخواهد شد” . با وجود اينکه اين ماده از قانون اساسی پروتستان‌ها را از ناحيه کاتوليک‌های رو به ازدياد راحت مي‌ساخت، اما به دولت امريکا اجازه مي‌دهد تا در امور کشورهای ديگر جهان به اساس مذهب مداخله کند. اين راست‌گرايان افراطی حاکم معتقد اند که خداوند در کتاب مقدس خود از برپائی دولت اسرائيل در فلسطين و باز گشت يهودیها به آن خبر می‌دهد و سپس دشمنان خدا به اسرائيل حمله خواهند کرد و جنگ آرماگدون شعله‌ور خواهد شد، به تعقيب اين رويداد حضرت مسيح ظهور خواهد کرد تا پيروان خود را از آتشی که گرفتار آنند نجات بخشد و بعد ازآن آرامش بوجود آمده و حکومت مسيح هزار سال در زير آسمان و روی زمين جديد ادامه پيدا خواهد کرد.
برهمين مبنا بود که شاخه افراطی پروتستان با اينکه خود را به نحوی از راه دين بر کاتوليک‌ها حاکم ساختند، با استفاده ازآنان ساختار قوی اقتصادی را نيز بوجود آوردند که در نتيجه چنين احساس کردند که جامعه تشکيل يافته آنان يک جامعه ثروتمند و متفاوت از ديگر جوامع است. اين احساس موجب گرديد تا گروه افراطيان مذهبی سياست سلطه و تفوق بر ديگر ملت‌های خارج از امريکا را نيز دنبال کنند. بعدها اين جريانات سياسی مذهبی در امريکا موسوم به ائتلاف مسيحی شد که هم اکنون رهبری آن بدست کشيش پت روبرتسون است. پت روبرتسون درحقيقت يک امپراتوری را رهبری مي‌کند که بر مؤسسات بزرگ رسانه‌ئی همچو فاکس نيوز، ان بی سی، سی ان ان و بسياری از مؤسسات ديگر دولتی و غير دولتی اين کشور حاکم است و از لابلای آن فعاليت‌های سياسی و سلطه‌گری دارد. جورج بوش نيز در سال ۲۰۰۰ بخاطر پيروز شدن بر رقيب خويش جان مکن از حزب جمهوری خواهان، از حمايت پت روبرتسون بر خوردار گرديد که هم اکنون اکثر اعضای وابسته به اين تشکيل در سمت‌های مهم دولتی حکومت بوش قرار دارند.
درينجا نکته جالبی را جهت ازدياد معلومات آنانيکه در صدد شناخت چهره اصلی سياست‌های امريکا اند ياد آور بايد شوم و آن اين که جورج بوش -رئیس جمهور سابق امریکا- اکنون يک راست‌گرای مذهبی به شمار ميرود. وی قبلاً آدم چندان مذهبی نبود، اما صبح يکی از روز های سال ۱۹۹۵ بطور ناگهانی در خود احساس عجيبی را کشف کرد که بايد بسوی خدا باز گردد. به اساس مذهب پروتستان اين مسئله بنام “تجدد” ياد ميشود، يعنی بوش از نو تولدشده و اکنون مرد متدينی است. بدين اساس اين اولين باری بود که يک راست گرای مذهبی اداره دولت را بعهده گرفت.
با درنظرداشت گفته‌های فوق, معلوم مي‌گردد که چرا افراط‌گرايان مذهبی کار گردان سياست‌های امريکا اند و چرا شعار و عملکردهای آنان دريک پارادوکس مبرهن بر جهانيان قرار دارد. سياست خارجی امريکا نيز اصولاً سياست قتل عام، سلطه و چپاول بوده و درطول حياتش با شعار های فریبنده آنرا بر کشورهای ضعيف تحميل کرده است. امروزه گفته ميشود امريکا بيش از ۳۰۰۰ جزيره دنيا را بنام های مختلف در تسلط خويش آورده و به توسعه آن ادامه ميبخشد. اينک خلاصه ازسياست‌های انسان ستيز امريکا را که در طی تاريخ ۴۰۰ ساله درخشانش!؟ مرتکب گرديده است خدمت خواننده عزيزم مينگارم: جاپان: در سال ۱۹۴۵ ميلادی امريکا اولين بمب پلوتونيم را بر سر مردم هيرروشيما پرتاب کرد که در اثر آن بيش از ۱۳۰۰۰۰ نفر جان شان را از دست دادند و ۹۰ در صد شهر با خاک يکسان شد. سه روز بعد ازين واقعه مهيب دومين بمب يورانيم را بر سر مردم ناکازاکی افگند که در نتيجه ۷۵۰۰۰ انسان را در آتش آن سوخت و عوارض ناگوار طويل المدتی را اين بمب ها از خود بر جا گذاشتند.
السلوادور:
مردم اين کشور مدت ها برای رهائی و فرار از فقر جنگيده اند ولی همواره توسط ارتش امريکائی الاصل اين کشور سرکوب گرديده اند. در سال ۱۹۳۲ در طول چند ساعت جنگ حدود ۲ درصد مردم اين کشور قتل عام گرديدند. مردم اين کشور از بسا رنجی که از فقر مي‌کشيدند در میان شان چنين مشهور شد که: “جنگيدن و سريع مردن بهتر از گرسنگی کشيدن و طولانی مردن است”.
ويتنام :
امريکا در سال ۱۹۶۱ وارد جنگ با ويتنام شد که اين جنگ تا ۱۹۷۵ دوام کرد. درپهلوی کشتارهای بی رحمانه درين جنگ از بمب های شيميائی استفاده شد که حاوی مواد نارنجی رنگ بنام اجنت اورنج بود، اين بمب‌ها حتی تعداد زياد عساکر خود امريکا را نيز مبتلا به بيماری ها کرد که تا کنون موجود اند.
فلپين :
در سال ۱۸۹۸ امريکا در فلپين وارد جنگ با اسپانيا گرديد. درين جنگ بيش از ۲۰۰۰۰۰ نفر کشته شدند.
کلمبيا:
درين کشور امريکا جنگ را از طريق ارتش کشور کلمبيا راه اندازی کرد که منجر به جداشدن قسمت شمالی اين کشور گرديد و کشور جديدی بنام پاناما تأسيس شد.
عراق:
يک سره ساختن حساب با حکومت مجهز شده با اسلحه شيميائی عراق، تخليه زراد خانه های اتمی بعد از جنگ سرد، آزمايش موشک ها، طيارات، وفن‌آوری‌های جديدتسليحاتی، قلع و قمع ذخاير نفتی در خليج و تسلط بر آن و ايجاد پايگاه‌های مطمئن نظامی برای ارتش امريکا در خليج, باعث گرديد تا جنگ خليج که به جنگ نفت نيز مشهور است سازمان داده شود. اين جنگ باعث گرديد تا بيشتر از ۱۰۰ هزار سرباز عراقی کشته و ۸۵۰۰۰ ديگر آنان اسير شوند. درين جنگ ۱۴۷ عسکر امريکائی تلف و ۹۰۰۰۰ تن ديگر آنان مبتلا به بيماری‌های ناشی از استعمال تسليحات يورانيمی شدند.
حمله مجدد و اشغال اين سرزمين توسط امريکا که تا به امروز ادامه دارد ده ها هزار قربانی گرفته است و اين کشور کاملاً در حالت بی ثباتی قرار دارد.
افغانستان:
بيش از دو دهه است که افغانستان در آتش سلطه طلبی امريکا ميسوزد و صدها هزار افغان قربانی اين مداخلات گرديده است. اين مصيبت تا حال ادامه داشته و همه روزه ده‌ها تن افراد بيگناه را به قتل ميرساند.
از آنجا که مطلب از حوصله یک مقاله بيرون مي‌گردد بناء صرف مي‌توان از جنايات امريکا در مورد مردم کشور های نيکاراگوا، گواتيمالا، شيلی، سوماليا، فلسطين، هايتی چين و… نام برد و در موقع مساعد ان شاء الله به تفصيل خدمت تان خواهم نوشت.