نكاتي عجيب از زندگی شاه اسماعیل صفوی (۱)

برزکوه نیوز: سنی نیوز: نكاتي عجيب از زندگی شاه اسماعیل صفوی (۱)
در زمان شاه اسماعیل مردم ایران مجبور شدند دین خود را رها کنند و تماما شیعه ۱۲ امامی شوند. قبل از او اکثریت مطلق ایرانیان، سنی مذهب بودند، پس لازم است این مرد که پدران ما را مجبور به عوض کردن دین کرده بشناسیم!
محمد باقر سجودی
تقریبا ۵۰۰ سال پیش شاه اسماعيل جوان توانست سرزمینی که امروز ما ایرانی ها در آن زندگی میکنیم را فتح کند.
با آنکه ۵۰۰ سال از زمان زندگی و پادشاهی او گذشته، اما کارهایش هنوز بر زندگی روزانه ما تاثیر دارد، برای مثال من که ۲۴ سال پیش از ایران هجرت کردم، در خود که می‌نگرم،می‌بینم که سبب هجرتم، اقدامات شاه اسماعیل بود، او با شیعه کردن مردم ایران عرصه را بر من تنگ نمود آن هم بعد ۵۰۰ سال!!
در زمان شاه اسماعیل مردم ایران مجبور شدند دین خود را رها کنند و تماما شیعه ۱۲ امامی شوند. قبل از او اکثریت مطلق ایرانیان، سنی مذهب بودند، پس لازم است این مرد که پدران ما را مجبور به عوض کردن دین کرده بشناسیم!
باید او را بشناسیم چون تاثیر شاه اسماعیل حتی بعد از مرگ، درون گور هم ادامه دارد. تصور کنید حال مرده‌ای را که در شب اول قبر، بخیال اینکه شیعه فرقه نجات یافته است، در جواب به سوالات نکیر و منکر، بی اختیار یا علی مدد بگوید، و گرز فرشته عذاب بر سرش فرود آید.
شاه اسماعیل صفوی تاثير دیرپایی بر ایران و ایرانی داشته و دارد، پس باید این مرد را بشناسیم.
به این منظور، (شناسایی) بعضی از حوادث زمان او را می‌نویسم :
۱- متعصبین به نژاد ایرانی و ایراندوستان؛ او را شاه کبیر می‌نامند، در جشن‌های ۲۵۰۰ سال شاهنشاهی؛ در سال ۱۳۵۰؛ مجلس ایران به او لقب کبیر داد و رسما او را شاه اسماعیل کبیر نامیدند اما جالب است بدانید که او فارسی نمی‌دانست و زبانش ترکی بود. حتی بزبان ترکی شعر میگفت!
این در حالی بود که دشمناش، یعنی پادشاهان ازبک و ترک فارسی را بخوبی می‌دانستند، زیرا فارسی زبان تمدن در آن روزگار بود، حتی تا این آواخر در بین پشتونها و پنجابی‌های هند ضرب المثلی بود که میگفتند: فلانی پولش زیاد شده حالا فارسی حرف میزنه!!
حالا دانستید چرا شاهزادگان ازبک و ترک فارسی می‌دانستند؟
و پس بدانید که فارسی ندانی شاه اسماعیل در آن زمان، دلیل بر این بود که این مرد بدور از تمدن پرورش یافته بود.
جالب اینکه قبل از جنگ چالدران، شاه اسماعیل به ترکی برای سلطان سلیم شعری فرستاد و در آن رجز خواند.
و سلیم بعد از پیروزی به رجز خوانی، اسماعیل را با شعری فارسی که سروده خودش بود، پاسخ داد.
و عجیب‌تر از همه، اینکه این شاه مورد ستایش ایرانیان نژاد دوست، سربازانش، همگی از ترکان اناطولی بودند و اما قاضی‌های سلطنت عثمانی، بعضا ایرانی بودند!
۲- شاه اسماعیل ریش را ممنوع و سبیل آویخته را اجباری کرد.
۳- شاه اسماعیل شراب را حلال می‌دانست بلکه خوردن آن را نیز اجباری کرده بود.
او شراب می‌خورد و لکن جام شرابش یک کاسه عادی نبود، او از جمجمه دشمنان مشهورش، کاسه شراب می‌ساخت و همیشه در کنارش یک جمجمه از این نوع بود.
۴– لواط را نیز حلال می‌دانست و خود نیز لواط گری قهار بود.
یک روز در کاخ هشت بهشت تبریز، با ۱۲ نوجوان (اسیران تبریزی) لواط کرد.
۵- عقيده رايج در ميان سربازان شاه اسماعیل آن است كه شاه تابع هيچ قانونى نيست و هرچه كند گناه شمرده نمى‌شود، بلکه همان حق است!
برای همین وقتی اسبش، سگ محبوبش را زیر گرفت و کشت شاه دستور داد برای سگ عزاداری کنند، مثل عزاداری برای حسین!
شاه اسماعیل عبای داشت که می‌گفتند جبه پیامبر است، شاه آن جبه را پاره کرد و قسمتی از آن را کفن سگ نمود.
صوفیان گفتند او هر چه کند همان حق است، او ولی کامل است.
تاریخ رنگ سگ محبوب شاه اسماعیل را مشخص نکرده، اما احتمالا رنگش سیاه بوده، که اینقدر دوستش داشته!
و رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم فرموده اند که سگ سیاه شیطان است !
۷- بعضی‌ها گمان می‌کنند که سلسله صفوی یک ساسله مذهبی معتقد به اسلام بوده اما در این سلطنت، که ۲۳۰ سال بر ایران حکومت رانده، از اول تا آخرش شراب و زنا و چرس و بنگ آزاد و بلکه زمانی حتی انجامش فرض بوده.
در زمان شاه اسماعیل، اسیران ایرانی را می‌کشتند و دختران و پسران آنها را در فاحشه‌خانه‌ها وادار به خود فروشی می‌کردند و پول حاصل از خود فروشی را قزلباشان بجیب می‌زدند.
شهر تبریز در سال ۸۸۰ هجری بدست شاه اسماعیل افتاد. و کتیبه ای در مسجد جامع (جمعه) تبریز که فرمان مورخه ۱۱۰۶ هجری، از آخرین پادشاه صفوی نصب شده که وضع تبریز را در این ۲۲۶ سال گذشته نشان می‌دهد.
این سنگ نوشته، از سنگ مرمر می‌باشد که در بالای در شمالی مسجد جامع تبریز نصب شده و مشتمل بر فرمانی از شاه سلطان حسین صفوی به خط محمد مومن تبریزی است. این کتیبه مورخ به سال ۱۱۰۶ هجری قمری است که در آن فرمان شاه صفوی به رستم خان سالار سپه آذربایجان صادر شده که ((قمار خانه‌ها و روسپی‌خانه‌ها و چرسی‌خانه‌ها را ببندند و هر کس مرتکب این اعمال شود را مجازات کند)).
پس این کتیبه ثابت می‌کند که در طول دو قرن و اندی از حکومت صفویان، تبریز و همه شهرهای تحت حاکمیت صفویان شراب خانه و فاحشه خانه علنی بود.
و این چیزها در هیچ شهر اسلامی آن عصر، حتی در شهرهای اروپایی آن عصر مشابه و مثل نداشته است و هیج جا؛ غیر از ایران صفوی زده، بصورت علنی رواج نداشته.
این کتیبه یک دلیل از دلایل واضح ماست که صفویان (شاه اسماعیل و اولادش) وقتی حکومت را شروع کردند لواط و شراب و زنا و چرس را حلال و بلکه واجب می‌دانستند.
و این نیز از مسلمات تاریخ است (دوست و دشمن صفویان گفته اند) که قزلباشان در شبی که فردایش جنگ بود شرابخواری کرده و در روز جنگ چالدران بشدت مست بودند.
پس شراب پیش آنها مقدس بود زیرا آنها جنگ چالدران و بقیه جنگ‌های خود را مقدس (جهاد) می‌دانستند.
اما چرا در آخر آخرهای دوره صفوی، چنین فرمانهای مبنی بر منع شراب و زنا صادر می‌شد؟
علت این است که فقیهان آمده از لبنان که داشتند کم کم قدرت را از صوفیان قزلباش می‌دزیدند، در آخر سلطنت صفوی آنقدر نفوذ پیدا کردند که شاه را وادار به حرام دانستن این چیزها کنند.
اما موسس سلسله صفوی و فرزندانش تا زمانی بسیار دراز (بیش از دو قرن) شراب و زنا و لواط را حلال می‌دانستند.
و وقتی در زمان شاه سلطان حسین قدرت بنفع فقیه‌ها و بضرر صوفیان ورق خورد، و فقیه‌ها، صوفیان را کافر گفتند، یکی از آن صوفیان به شاه سلطان حسین نوشت که حرف فقیهان به این معنی است که پدران تو کافر بوده اند.
اما علما با رندی جواب دادند اونها صوفی کامل بودند و شما ریاکارانید، آنها را دوست داریم و شما را دشمن.
البته شاه سلطان حسین هم چون گرگ‌زاده بود، راضی به وضع جدید برای این شد که علمای شیعه بعضی از کارها را حلال کردند، مثلا همین شاه حسین، بفتوای این علما ۵۰۰ زن مادام العمری داشت و ۴۵۰۰ کنیز هم همراهش بود.
و خلاصه حرف اینکه ممنوعیت شراب و زنا در حکومت ۲۳۰ ساله صفویان فقط برای ۷ سال بود و بس و در بقیه این قرون طولانی این منکرات آزاد و حتی حلال و حتی تر! که واجب بود.
در گفتار بعدی درباره شاه اسماعیل بیشتر می‌نویسم.

برزکوه نیوز:حزب الفرقان : نزاع خانوادگی مارها

در پی اعلان نتایج انتخابات ریاست جمهوری 22خرداد که در آن احمدی نژاد با تقلب آشکار برنده اعلام گردید مردم به خیابان ها ریختند و به این تقلب و خیانت آشکار اعتراض کردند و کاندیداهای دیگر با شکایات زیاد و دلایل محکم و مستندی که از تقلب در انتخابات در دست داشتند از خامنه ای و شورای نگهبان خواستند تا این انتخابات را باطل اعلام کنند و به خواسته های مردم احترام بگذارند، اما خامنه ای و شورای نگهبان که خود بازی گر اصلی این تقلب و خیانت هستند به جای گوش فرا دادن به مطالبات مردم از آرای آنان سوء استفاده کردند و در صدد بسط سلطه ولایت فقیه و تنگناهای بیشتر برای مردم برآمدند و با ضرب و شتم و قتل و کشت و کشتار و تخریب اماکن عمومی به خصوص تخریب کوی دانشگاه تهران و جاهای دیگر، صدای حق طلبی مردم را خفه کردند و تظاهرات ده ها هزار حق خواهی را که با آرامش خواهان احقاق حقوق خود بودند، به خشونت کشیدند و تعداد زیادی از معترضان به خیانت در شمارش آرا و حق کشی ها را بازداشت نمودند و به سیاه چا لها انداختند.
خامنه ای کما فی السابق البته این بار به شکل واضح تری میثاق های ملی را زیر پاگذاشت و همه ی ارزشهای انسانی و اخلاقی را لگدمال کرد و همه ی نقاب ها را برداشت و نهایت بی دیانتی و بی ایمانی خویش را در این انتخابات نشان داد و حتی به توصیه های یار دیرینه خویش رفسنجانی که خود یکی از اهرمهای قدرت به شمار می آید هم گوش فرا نداد و به طور آشکار در برابر خواسته های بر حق مردم موضع گیری کرد و اوج این دشمنی با ملت زمانی به وقوع پیوست که مزدوران جنایت پیشه ی وی خیابانهای تهران و سایر شهرهای ایران را از خون حق خواهان رنگین ساختند و نیروهای ویژه همچون گرگ های گرسنه در میان سیل جمعیت به تاخت و تاز پرداختند و بسیاری از مردم بی گناه را با دشنه و چاقو دریدند و خامنه ای با کمال بی شرمی گناه این همه تجاوز آشکار را به گردن آمریکا و غرب انداخت!
خامنه ای بنابه دیدگاه متحجرانه و خود پسندانه ی خویش، این همه تظاهرات خیابانی و اعتراضات گسترده مردمی را نادیده گرفت و اختلافات سردمداران نظام را پس از جریانات انتخابات 22خرداد و رخ دادهای حاصله از آن را یک نزاع خانوادگی خواند! و با نهایت بی شرمی اعلام کرد که " این سالم ترین انتخاباتی بوده که برگزار شده است" ؟! او به زعم اینکه مردم گفته های او را همچون وحی منزل می پذیرند از مردم خواست که بدون هیچ گونه چون و چرایی از حق انتخاب خود دست بردارند و یاوه های او را که احمدی نژاد را پیروز میدان انتصابات خواند، به عنوان یک " حکم حکومتی" بپذیرند و لب بر نیاورند!
خامنه ای گویا خودش باور دارد که حساب ملت با نظام جداست و نظام از پیکره ی ملت بریده و کاملا بیگانه است و این نزاع میان شاه مار – خامنه ای – و رفسنجانی است که جلوه تازه ای به خود گرفته و هر یک از آنها سعی در بلعیدن یک دیگر دارند. مردم خوب میدانند که انواع مارها وقتی که یک جا جمع شوند طبیعتا قوی ترها ضعیفترها را نیش می زنند و آنها را می بلعند، مارهای مارخور، روز بروز قویتر و قویتر می شوند و به شکل افعی در می آیند، مارخورها بر ضعیفترها رحم نمی کنند بلکه آنها را همچو بازیچه ی دست خویش قرار می دهند و به عنوان طعمه آینده پرورش می دهند و در نهایت می بلعند، شاه مارها با تناسب زمان و مکان، رنگ و اطوار عوض می کنند لیکن بنا به اقتضای طبیعت، نیش زهرآگین و سرشت آنها عوض نمی شود.
سردمداران کنونی ایران، افعی صفتانی هستند که در طول سه دهه انقلاب خونبار همه یاران و همسنگران خویش را بلعیده اند و نیش زهرآگینشان همه ی هستی مردم بی نوارا دریده و به کام نابودی کشیده و آتش بیداد آنها خانمان های زیادی را نابود ساخته است،در حال حاضر مردم ایران بیش از هر زمانی پی به ماهیت تروریستی این جنایتگران افعی صفت برده اند و فریب یاوه ها و ترفندهای دست اندرکاران و وابستگان به نظام خودکامه ولایت فقیه را نخواهند خورد و با همبستگی خویش تا برکناری همه ی خودکامگان و رسیدن به آزادی، دست از اعتراضات همه جانبه بر نخواهند داشت.

اطلاعيه

برزکوه نیوز:حزب الفرقان : اطلاعيه


( ولاتقولوا لمن يقتل في سبيل الله اموات بل احياء ولكن لاتشعرون) و به كساني كه در راه خدا كشته مي شوند مرده مگوييد بلكه آنان زنده اند وليكن شما نمي فهميد. بقره:154
بدخواهان ملت و تحجرگرايان بي باور و ولايتي هاي خيانت پيشه ي جنايتگر بامداد روز سه شنبه 23/4/1388 سيزده تن از جوانان بي گناه و بي دفاع اهل سنت ايران را در محوطه زندان زاهدان اعدام كردند، اين اعدام ها كه نشأت گرفته از روحيه ي بيمار و نيات پليد سردمداران رژيم رافضي سني ستيز ولايت فقيه است و در واكنش به جريانات پس از انتخابات 22خرداد صورت گرفته و مي گيرد به طور حتم ماهيتي سياسي و امنيتي و عقيدتي داشته و دارد و هيچ تناسبي با جرم بافته شده به اعدام شدگان نداشته و ندارد.
حكومتگران دغل پيشه ي رژيم جور و فساد ولايت فقيه كه در حقيقت از فرياد حق خواهي و حق طلبانه اهل سنت به وحشت افتاده اند و در حال حاضر به خاطر خيانت و تقلب آشكار در آراي مردم ( در انتخابات رياست جمهوري 22خرداد) خودشان را در سراشيبي سقوط مي بينند، جوانان غيور اهل سنت را هدف قرار داده و آنان را فوج در فوج و بدون محاكمه ي علني و با تهمت بافي ها و افتراها و پرونده سازيها، به اعدام محكوم مي كنند و حكم جائرانه و ظالمانه ي خويش را بلافاصله به اجرا مي گزارند تا از اين طريق ملت به پا خاسته به خصوص اهل سنت را مرعوب سازند و اراده و روحيه ي حق طلبان را تضعيف نمايند و با وحشت و دهشت بر سرنوشت مردم به ويژه اهل سنت به طور مطلق حاكم شوند.
گرگ هايي كه تاكنون دم از وحدت و ملت مي زدند هم اكنون درنده تر از قبل به جان همين ملت بي گناه افتاده اند و با نهايت قساوت و بي ديانتي مردم را به گلوله مي بندند و راه نجات خودشان را در اعدام و قتل و كشت و كشتار و ضرب و شتم و بازداشت حق خواهان جستجو مي كنند، اما كور خوانده اند و اين آرزو را كه ملت به پاخاسته ي ما را با اين اعدام ها مرعوب سازند، به گور خواهند برد و خشم برآمده از خون شهدا طومار زندگي سراپا ننگين فرعون زمان خامنه اي و رژيم سراپا منفور او را بر باد فنا خواهد داد و همه ي ددصفتان صفوي منش را به خاك مذلت خواهد افكند ( وسيعلم الذين ظلموا أي منقلب ينقلبون).
حزب الفرقان اهل سنت ايران:
اعدام ناجوان مردانه اين عزيزان را به عموم مسلمانان جهان به خصوص اهل سنت ستمديده ي ايران و خانواده هاي داغدار آنان تسليت عرض نموده و در غم و رنج ايشان خود را شريك و سهيم مي داند، ما رزمندگان جان بركف حزب الفرقان باصراحت اعلام مي داريم كه به ياري خداوند قهار انتقام خون اين شهيدان و ساير شهيدان راه آزادي را از جلادان خون آشام رژيم جور و فساد ولايت فقيه خواهيم گرفت و راه شهدا را ادامه خواهيم داد و يقين داريم كه هر چند با اين اعدام ها عزيزاني را از دست مي دهيم اما از بركت خون اين شهيدان – علي رغم خواست دشمنان اهل سنت و به كوري چشم ايشان - همچنان ايستاده و پا برجا مانده و مي مانيم و هويت و اعتماد به نفس خودمان را بدست مي آوريم و متحد و يكپارچه مي شويم و تمام اهل سنت به مرحله ي نفي سلطه ي رافضي هاي كينه توز بي باور خواهند رسيد و روحيه ي شهادت طلبي در راه عقيده و دين در آنان زنده خواهد شد و همچون گذشته آن راحفظ خواهند كرد و دمار از روزگار سبايي مسلكان رافضي برخواهند آورد، ما باور كامل داريم كه جوانان غيور و به پاخاسته ي ما هرگز تن به ذلت و سازش با مستبدان صفوي گرا نخواهند داد و با استعانت ازخداوند همچنان بلكه مصمم تر از قبل به مقاومت خود عليه استبداد ولايت فقيه ادامه خواهند داد.

آیت الله منتظری

برزکوه نیوز:bbc:آیت الله منتظری: ولایت کسی که با شرع و عقل و میثاق‌های ملی مخالفت کند جائرانه است

محسن کدیور، یکی از روحانیان سرشناس مخالف دولت ایران می گوید که آیت الله حسینعلی منتظری در پاسخ به پرسش های شرعی او گفته است که تصدی مسئولانی که عدالت و امانتداری را از دست می دهند مشروعیت ندارد و "متولی امور جامعه" که "با احکام شرع، موازین عقل و میثاق های ملی" عمدا مخالفت کند "جائر و ولایتش جائرانه است".
بر اساس متنی که در وبسایت شخصی آقای کدیور منتشر شده، آقای منتظری مسئولی را که از "عدالت، امانتداری یا برخوردای از رأی اکثریت" ساقط شده باشد، فاقد مشروعیت دانسته و نوشته است: "[اگر چنین مسئولی] به زور یا فریب و تقلب بر آن منصب بمانند مردم باید عدم مشروعیت و مقبولیت آنها را در نزد خود و برکناری آنان از منصب را با رعایت مراتب امر به معروف و نهی از منکر... و انتخاب مفیدترین و کم هزینه ترین راه ممکن ابراز داشته و بخواهند".
بر این اساس، آقای منتظری ابراز چنین خواسته ای را "وظیفه ای همگانی" دانسته است که "کسی نمی تواند به بهانه ای از آن شانه خالی کند".
آیت الله منتظری "ترس از مخلوق" را شرک به خداوند دانسته است.
مطالب مرتبط
آیت الله منتظری: با برخوردهای تند موجب بی اعتمادی مردم نشوید
آیت الله منتظری: مشروعیت نظام در خطر است
آیت الله صانعی: مردم نباید از احقاق حق خود ناامید شوند
انتقاد آیت الله موسوی اردبیلی از برخورد خشن با معترضان
موسوی: مراجع مقابل'تقلب در آرای مردم' سکوت نکنند
به نوشته آقای کدیور، آیت الله منتظری "جور" را "مخالفت عمدی با احکام شرع و موازین عقل و میثاق های ملی که در قالب قانون در آمده باشد" تعریف کرده و نوشته است: "کسی که متولی امور جامعه است و بدین گونه مخالفت می ورزد، جائر و ولایتش جائرانه است".
بر این اساس آقای منتظری تشخیص "چنین ولایتی" را "در درجه اول بر عهده خواص جامعه... و در درجه دوم بر عهده عموم مردم" دانسته است.
متن پاسخ آقای منتظری که در وبسایت آقای کدیور منتشر شده، تاریخ جمعه ۱۹ تیر ۱۳۸۸ را دارد و آقای کدیور آن را حاوی فتواهایی "فوق العاده مهم" و "تاریخی" خوانده است.
آقای کدیور این فتواها را با فتوای ملا محمد کاظم خراسانی در زمان نهضت مشروطه علیه محمدعلی شاه قاجار و فتوای آیت الله خمینی علیه محمدرضا شاه پهلوی مقایسه کرده است.
اعترافات
به نوشته آقای کدیور، آیت الله منتظری در بخشی از پاسخ هایش، حکومت جمهوری اسلامی ایران را تلویحا متهم کرده است که "بر اساس چماق و ظلم و تجاوز به حقوق دیگران و تصرف غاصبانه و تغییر در آراء مردم و کشتن و بستن و بازداشت و شکنجه های قرون وسطایی و استالینی و ایجاد خفقان و سانسور روزنامه ها... و زندانی کردن عقلا و نخبگان جامعه به بهانه های واهی و تحمیل اعترافات به امور خلاف واقع" عمل می کند.
آنطور که در سایت آقای کدیور آمده، آقای منتظری نوشته است که مردم ایران "از حقیقت این اعترافات که نمونه های آنها در تاریخ حکومت های فاشیستی و کمونیستی ثبت است" آگاهی دارند و به مسئولان هشدار داده است که "آمر و متصدی و مباشر گرفتن این گونه اعترافات و مصاحبه های دروغ، گناهکار و مجرمند و شرعا و قانونا مستحق تعزیر خواهند بود".
آیت الله منتظری در دوران رهبری آیت الله خمینی قائم مقام رهبر جمهوری اسلامی بود، اما در سال ۱۳۶۸ و در پی اختلافاتی که با آیت الله خمینی پیدا کرد، از این مقام عزل شد.
او در سال ۱۳۷۶ هم در سخنرانی روز ۱۳ رجب خود به اقدام آیت الله علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی در پاسخ دادن به فتواهای شرعی اعتراض کرد و او را فاقد شرایط مرجعیت خواند.
هواداران آقای خامنه ای و مأموران امنیتی پس از این سخنرانی به بیت و حسینیه آقای منتظری حمله کردند و آقای منتظری پنج سال را در حبس خانگی گذراند.
او در پاسخ های خود به پرسش های شرعی و سیاسی آقای کدیور از کسی نام نبرده اما با توجه به حوادث مربوط به دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران و اعتراضات گسترده به نتایج اعلام شده آن، منظور او تقریبا روشن است.

سارکوزی : ملت ایران شایسته رهبری بهتری است

برزکوه نیوز: العربيه :هشدار شدید خامنه ای به غربیها و اخطار بروان وسرکوزی به ایران

همزمان با هشدار شدیداللحن آیت الله خامنه ای رهبر ایران به کشورهای غربی در خصوص آنچه که دخالت های آشکار آنان در قضایای اخیر نامید، نخست وزیر بریتانیا آقای گوردون براون با اخطار به تهران آمادگی اتحادیه ی اروپا برای تحرک برضد اقدام مقامات ایرانی به دستگیری کارمندان محلی سفارت واخراج دیپلمات های این کشور را اعلام داشت .

براون که در یک نشست مطبوعاتی مشترک با نیکولا سرکوزی رئیس جمهور فرانسه سخن می گفت، افزود "در صورت ادامه چنین وضعیتی ما مجبور به اقداماتی خواهیم شد واین اقدامات را مشترکا با دیگر متحدان اروپایی خود اتخاذ خواهیم کرد".

بریتانیا پیشتر خبر آزادی هشتمین کارمند محلی دستگیر شده ی خود را اعلام داشت اما هنوز نهمین کارمند محلی سفارت این کشور در تهران همچنان دربازداشت به سر می برد .

ایران کارمندان سفارت بریتانیا در تهران را متهم به تحریک اعتراضات اخیر و راه اندازی آشوب درپی تظاهرات علیه نتایج انتخابات اخیر این کشور کرده است.از سوی دیگر نیکلای سارکوزی در این نشست اعلام داشت ملت ایران شایسته ی رهبری بهتری است ومتعهد شد که از بریتانیا در رویارویی با تهران حمایت کند.

سارکوزی مستقیما پس از هشدارهای آیت الله خامنه ای به رهبران کشورهای غربی در خصوص دخالت در امور داخلی ایران، گفت "براستی که ملت ایران شایسته ی یک رهبری بهتر از رهبران کنونی است".وی تصریح کرد بریتانیا در اختلافات خود با تهران درباره ی کارمندان ایرانی بازداشت شده ی سفارتش می تواند روی حمایت کامل فرانسه حساب کند.

از سوی دیگر تلویزیون دولتی ایران اعلام داشت که آیت الله خامنه ای رهبر این کشور روز دوشنبه 6-7-2009 طی سخنانی نسبت به دخالت کشورهای غربی در امور داخلی کشورش هشدار داد.خامنه ای گفت " اين دولتها بايد مراقب اظهارات و رفتار خصمانه خود باشند زيرا ملت ايران عکس‌العمل نشان خواهد داد".

مقامات ایرانی کشورهای غربی وبویژه ایالات متحده ی امریکا وبریتانیا را متهم می کنند که معترضین به نتایج انتخابات ریاست جمهوری این کشور را تشویق به "اغتشاشگری" کرده اند.

و خامنه ای در اینباره گفت " انتخابات پرشور 22 خرداد که با مشارکت بي‌نظير 85 درصدي مردم همراه بود نشان داد که انقلاب اسلامي بعد از گذشت 30 سال توانايي اينگونه به صحنه آوردن مردم را دارد، بنابراين دشمنان دست بکار شدند تا ميان مردم ايجاد اختلاف کنند که تا حدي هم موفق شدند ولي ملت بايد اين توطئه را خنثي کند ".

برزکوه نیوز: العربيه :نوري زاده اختلافات گروههاي سياسي در ايران را بسيار عميق دانست

دکتر علیرضا نوری زاده رئيس مرکز مطالعات عربي ايراني در لندن شامگاه یکشنبه 5-7-2009 طی گفت وگو با کانال العربیه در برنامه پر بیننده ی پانوراما اختلافات میان گروههاي سياسي ايران را بسيار عميق توصیف کرد.

وی در پاسخ به سئوال مجری برنامه محمد الطمیحی پیرامون نقش مراجع ديني قم در بحران انتخابات رياست جمهوري ايران گفت، پیش از پاسخ به این سؤال بايد به مساله تحول مرجعيت از زمان به قدرت رسیدن آيت الله خامنه اي به مرجعيت حکومتي و نیز موضوع مرجعيت مستقل سخن بگويم، بسیاری از مراجع هم اکنون به جاي آنکه از مردم خمس و سهم امام بگيرند از دفتر آيت الله خامنه اي پول دریافت می کنند بنابراين وابستگی اين افراد به نهاد حکومتي است، لذا مردم آنان را مراجع حکومتي مي دانند،بر این اساس افرادی مانند آيت الله مکارم شيرازي و آيت الله مصباح يزدي بخشي از حکومت شده اند.

نوری زاده در ادامه افزود: برخي از مراجع نظير آيت الله منتظري، آيت الله يوسف صانعي و آيت الله وحيد خراساني به علت ارتباطاتي که با مردم دارند خواسته هاي آنان را منعکس مي کنند و از تقویت موضع حکومت خود داری می کنند.

وی گفت : از زمان تشکيل مرجعيت، اين نهاد حتي در دوران امام خميني همواره مستقل بوده است وخود خميني در درجه اول مرجع و رهبر انقلاب بود و نهاد مرجعيت را طبق سنتها به حال خود گذاشت ولي آيت الله خامنه اي چون مرجع نبود تلاش کرد نهاد مرجعيت را تابع خود کند. بر این اساس مراجعي تعيين شدند و اعلام گردید که از هفت مرجع مي توان تقليد کرد، در حالي که عرف در عراق و ايران به بر این روال بوده است که مرجع در پی اعتماد مردم، مرجع تقليد مي شود، و رساله عمليه ی خود را منتشر مي کند، در حال حاضر حتي مراجع حکومتي از ترس خشم مردم خشنودي خود را از پيروزي احمدي نژاد اعلام نکرده اند و براي وي پيام تبريک نفرستاده اند. زیرا آنها مي دانند بازاريهایی که حمايت کننده ی مالي مراجع هستند ناخرسند می باشند بنابراين اکثریت مراجع حکومتي از تبريک گفتن به احمدي نژاد خودداري کرده اند.

این کارشناس امور ایران در پاسخ به شرکت کننده ی دیگر در این برنامه به نام محمود حیدر رئیس "مرکز مطبوعاتی دلتا برای مطالعات عمیق" که گفته بود جريانهاي مختلفي در قم وجود ندارند، افزود نخست اينکه آيت الله وحيد خراساني
اعتقادي به ولايت فقيه ندارد و اين مساله را از قبل اعلام کرده است و حتي زماني که حکومت از وي به عنوان يکي از مراجع تقليد نام برد وی رساله هاي خود را به خاطر اين که در مظان اتهام حکومتي شدن قرار نگيرد جمع آوري کرد، آيت الله منتظري که خود برای ولايت فقيه نظریه پردازی کرد اکنون مخالفت خود را با ولايت مطلقه فقيه يعني ولايت آيت الله خامنه اي اعلام کرد. کما اینکه شخصيتهاي بزرگ علمي و ديني کشور نظير محسن کديور مخالفت خود را با ولايت فقيه اعلام کرده اند .

نوري زاده تصریح کرد: روزنامه ی حکومتي کيهان يک ستون خود را که به مقالات آيت الله جوادي آملي اختصاص داشت به سبب مواضع ايشان در قبال احمدي نژاد حذف کرده است، ونیز روزنامه ی جوان انتقادات شديد اللحنی از مراجعي می کند که به احمدي نژاد تبريک نگفته اند که این خود بهترين دليل براي در تنگنا قرار گرفتن احمدي نژاد به علت به رسميت شناخته نشدن رياست جمهوري اش از سوي مراجع است.

وی افزود :اگرچه پيش بيني مي کنم مراجع حکومتي پس از دو هفته ی ديگر به احمدي نژاد تبريک بگويند، ولي مراجع مستقل نظير آيت الله منتظري هرگز پيام تبريک نخواهند فرستاد و قانوني بودن انتخابات را رد مي کنند و خواستار برگزاري دوباره انتخابات هستند و خواهند بود.

دکتر نوري زاده در پاسخ به سخنان مجري برنامه ی پانوراما که گفت آنچه در قم در جريان است، تلاش براي حفظ نظام است ولي برخي منابع تلاش رفسنجاني را فراتر از موضوع انتخابات و در ارتباط با کاهش اختيارات ولي فقيه ارزیابی می کنند، پاسخ داد وگفت :رفسنجاني چندين بار درباره ی ساختار ولايت فقيه و حتي شوراي رهبري سه گانه اظهار نظر کرده است و اين که بايد یک دوره ی زماني مشخص برای ولي فقيه درنظر گرفته شود و نبايد اين سمت مادام العمر باشد، رفسنجاني اولين کسي است که اين نظريه را مطرح کرده است وي به قم رفت و توانست چهل و يک امضاي اعضاي هشتاد و شش نفره ی مجلس خبرگان را بدست آورد تا اين مجلس اختيارات رهبري را بازنگري کند ولي نتوانست چهار امضاي ديگر بدست آورد و به تهران بازگشت، زمانيکه به تهران بازگشت ضرورت پاسداری از همبستگي مردم و حفظ آرامش را یادآور شد ولي ديروز در جمع خانواده زندانيان سياسي از وضعيت موجود کشور انتقاد کرد.

آقای علیرضا نوري زاده در ادامه گفت: حسين شريعتمداري که مدير روزنامه ی کيهان است از نزديکترين مشاوران آيت الله خامنه اي می باشد وی بازرس سابق وزارت اطلاعات بوده است و در اين روزنامه از خاتمي و موسوي به عنوان افرادی خائن یاد کرده است که باید بايد محاکمه شوند، زیرا مدعي است این دو مزدوران امريکا هستند، حال با این اوضاع چگونه مي توان از آشتي ميان گروههاي اصلي اين نظام گفت، اختلافات ژرفی در این میان وجود دارد، اگرچه مردم آرام هستند ولي در مراسم اعتکاف که به مناسبت ميلاد امام علي خواهد بود حاضر خواهند شد و در روز پنجشنبه اين هفته نیز مراسم يادبود قيام دانشجويان در راه است، بنابراين مردم ناراضي در انتظار تصميم نهايي به سر می برند.

دکترعلیرضا نوری زاده رئيس مرکز مطالعات عربي ايراني در پاسخ به شرکت کننده ی دیگر از بیروت که گفت بحران موجود در ايران يک بحث سياسي طبيعي است و اصلاح طلبان و مخالفان نظام با آزادي سخنان خود را بيان مي کنند ،گفت:هزار نفر از اصلاح طلبان هم اکنون در زندان ها به سر می برند و خود مير حسين موسوي اجازه خروج از خانه اش را ندارد و افراد زيادي درپی اين رویدادها کشته و زخمي شده اند.آیا این است آن آزادی که کارشناس بیروتی از ان سخن می گوید؟

در مصاحبه با العربیه آیت الله خامنه ای را دشمن ملت توصیف کرد

برزکوه نیوز: العربيه : مخملباف : احمدی نژاد کودتاچی است و موسوی رئیس جمهور منتخب

دبی- (العربیه)،محمد عبید
محسن مخملباف، کارگردان مشهور ایرانی طی مصاحبه ای با خانم جیزیل خوری، مجری برنامه ی "بالعربی" (به زبان عربی)، آیت الله خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی ایران و پرزیدنت محمود احمدی نژاد رئیس جمهور این کشور را دشمنان ملت ایران توصیف کرد ونه آمریکا.

مخملباف که در حال حاضر در تبعیدگاه خود در پاریس به سر می برد در این برنامه ی تلویزیونی که شامگاه پنجشنبه 2-7-2009، از کانال العربیه پخش شد اعلام داشت که احمدی نژاد رئیس جمهور ایران نیست زیرا اکثریت ملت به میر حسین موسوی رای دادند اما احمدی نژاد در پی کودتا علیه ملت ایران به قدرت رسید .

مخلباف در این مصاحبه طولانی تصریح کرد ملت ایران 30 سال پیش برای دستیابی به عدالت وآزادی دست به انقلاب زد اما این خواسته برآورده نشد و 12 سال پیش تلاش کرد تحولی ایجاد کند که این امر نیز عملی نشد (انتخاب خاتمی) زیرا خامنه ای اجازه ی چنین خواسته ای را نمی دهد وهنگامیکه 4 سال پیش اصلاح طلبان از انتخابات دور شدند احمدی نژاد با کمترین آرا رئیس جمهور شد .

وی در ادامه گفت وقتی که ایرانیان برای سومین بار سعی کردند با شرکت در انتخابات اخیر وضعیت را تغییر دهند نظام حاکم بر ضد آنان دست به کودتا زد .

مخملباف افزود : ملت ایران خواهان دمکراسی است ونه بمب هسته ای، جویای صلح است ونه درگیری، اما هربار که ملت تصمیم گرفت شرایط را دگرگون کند، نظام دشمن خارجی را بهانه کرد، در حالیکه دشمن خامنه ای واحمدی نژاد است.

این کارگردان مشهور ایرانی، احمدی نژاد را متهم کرد که ثروت های ایران را از طریق دخالت در کشمکش های بین المللی بر باد داده است وبا عقب نشینی از حقوق ایران در دریای خزر به نفع روسیه سعی می کند حمایت این کشور از تولید بمب هسته ای را به دست آورد .

مخملباف در مصاحبه ی خود با العربیه از سازمان ملل متحد خواست در بحران کنونی ایران دخالت کند وبا ارسال هیاتی بر بازشماری آرا نظارت نماید تا مشخص شود که ملت ایران به کدام نامزد انتخاباتی رای داده است تا به آنچه که ملت ایران طالب آن است واقف گردد.

وی در پاسخ به سوالی درباره ی علل حمایت از موسوی گفت ملت ایران نسبت به انقلاب دچار سرخوردگی شده است بر همین اساس در صدد دگرگون کردن اوضاع از داخل ونه از خارج بر آمد، لذا به حمایت از میر حسین موسوی برخاست، زیرا از میان گزینه هایی که رژیم اجازه ی نامزد شدن را به آنان داد وی را صادق ترین فرد یافت .

وی خاطر نشان کرد : نظام حاکم در ایران اجازه ی به قدرت رسیدن بهترین ها را نمی دهد وملت ایران گزینه های متعددی را فرا روی خود ندارد، ملت مجبور است از میان لیستی که در مقابلش گذاشته شده فردی را برگزیند واین بار ایرانی ها میر حسین موسوی را انتخاب کردند.

برزکوه نیوز: کاريکاتورهای آريا در گويا نيوز*





کاريکاتورهای آريا در گويا نيوز*

بیانیه شماره 9 موسوی

برزکوه نیوز: ایران پرس نیوز: بیانیه شماره 9 موسوی

بیانیه شماره 9 مهندس میرحسین موسوی در مورد اعلام تایید نتایج انتخابات ریاست جمهوری توسط شورای نگهبان
به گزارش قلم نیوز متن کامل این بیانیه به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیمهموطنان عزیز
همان‌گونه که انتظار می‌رفت شورای نگهبان، پس از نمایش‌هایی که توجه هیچ‌کس را جلب نکرد، و با چشم بستن بر روی انبوه تقلب‌ها و تخلف‌های صورت گرفته، سرانجام نتایج دهمین دورة انتخابات ریاست جمهوری را تایید کرد. جشنواره‌ای که تجدید حیات ملت ما را مژده می‌داد با تقلب و تخلف از عهدهای اسلام و انقلاب با ناگوارترین صحنه‌ها به پایان رسید؛ با حمله به خوابگاه دانشجویان، با خون‌های ریخته شده، جوانان کتک خورده و مورد اهانت قرار گرفته، صدا و سیمای از انظار جامعه افتاده، قلم‌های شکسته، روزنامه‌های بسته، با فضای امنیتی کودتاگونه و بی‌اعتمادی تلخ و گستردة مردم نسبت به نتایج اعلام شده برای انتخابات و دولت ناشی از آن. به زودی گرمای حادثه فرو می‌نشیند و دست‌اندرکاران این ماجرا با صورت‌حساب بلندبالای اشتباهات خود روبرو می‌شوند. آیا آنان از تحمیل آنچه روی داد سود بردند؟
از این پس ما دولتی خواهیم داشت که از نظر ارتباط با ملت در ناگوارترین شرایط به سر می‌برد و اکثریتی از جامعه، که اینجانب نیز یکی از آنان هستم، مشروعیت سیاسی آن را نمی‌پذیرد. دولتی با پشتوانه‌های ضعیف مردمی و اخلاقی که از او انتظاری جز بی‌تدبیری، قانون‌گریزی، عدم شفافیت، تخریب ساختارهای تصمیم‌گیری و تدوام سیاست‌های ویرانگر اقتصادی نداریم، و بیم آن می‌رود که بر اثر ضعف‌های بی‌شمار ذاتی و عارضی‌اش در ورطه امتیاز دادن به بیگانگان بیفتد. این چیزی نیست که ما از آن خرسند باشیم، بلکه از آن به شدت واهمه داریم.
خطر در پیش است. نظامی که به مدت سی‌سال به اعتماد مردم متکی بود نمی‌تواند یک شبه قوای امنیتی را جایگزین این نقطه اتکا کند. این اعتماد لطمات جدی دیده است؛ اگر انکار این واقعیت سودی می‌رساند، ما نیز با منکران آن هم‌صدا می‌شدیم، از بس که خطر عظیم است. اگر آنچه انکارش می‌کنیم واقعا صحت ندارد، چرا به دیگران اجازه اجتماع نمی‌دهیم تا معلوم شود که چقدر اندکند.
باید باز گردیم، هنوز دیر نشده است. هنوز می‌توان اطمینان آسیب دیدة مردم را بازسازی کرد؛ امنیت نظام ما در گرو چنین کاری است. فرزندان انقلاب را از زندان‌ها آزاد کنید. حبس آنان جز تغذیه غریزه فرافکنی در وجود خود شما فایده‌ای ندارد. مردم چگونه می‌توانند به حکومتی اعتماد کنند که دوستان و همکاران و فرزندانش را به صرف توهم در بند می‌کند؟ چیره کردن فضای امنیتی بر جامعه جز صدمه زدن به عواطف ملت نسبت به نظام اثری نمی‌گذارد. مطبوعات آزاد مجاری تنفسی یک جامعه سالمند؛ برای ترمیم اعتماد مردم این مجاری را مسدود نکنید.
باید به اسلام باز گردیم، اسلام ناب محمدی که تحجر را بر نمی‌تابد و تا قیام قیامت برای معضلات جدید بشریت پاسخ‌های بکر و نو دارد. به اسلامی باز گردیم که ما را به امانت و راستی فرا خوانده است.
به صداقت بازگردیم. چگونه از مردم می‌خواهیم ایمان‌های مذهبی‌شان را سرمایه اعتماد به ما قرار دهند در حالی که صراحتا به آنان دروغ گفته می‌شود؟
به خرد بازگردیم. کشوری به عظمت ایران را، با آرمان‌هایی به بزرگی اهداف انقلاب اسلامی و با دشمنانی به آن سرسختی و کینه‌توزی که می‌شناسیم با دور ریختن سی سال تجربه مدیریتی و انکار ضرورت برنامه‌ریزی و تصمیمات خلق‌الساعه فردی اداره نمی‌‌توان کرد.
به قانون بازگردیم؛ به قانون اساسی، این بزرگترین میثاق ملت. به قوانینی که خود وضع کرده‌ایم پایبند بمانیم و آنها را اجرا کنیم. بدون این کار سنگ روی سنگ بند نخواهد ماند.
مردم به حکومتی اعتماد می‌کنند که آنان را محرم بداند. چرا باید مهم‌ترین مسائل مملکت از مردم پنهان باشد؟ محرم دانستن ملت و شفافیت اطلاعات اولین قدم در راه مبارزه با فساد است، حال آن که مردم ما حتی به اندازه خواندن خبرهای چند روزنامه محرم دانسته نمی‌شوند.
به مردم بازگردیم. چرا هر گره سهلی را با دندان‌های امنیتی باز می‌کنیم؟ چرا به کوچکترین بهانه،‌ هرکسی را از دایره خود‌ی‌های‌مان دور می‌کنیم؟ این یکی بیش از اندازه جوان است، آن یکی بیش‌ از اندازه هنرمند است، آن یکی روشنفکر است، این یکی با ما اختلاف سلیقه دارد، آن یکی دانشجوست، این یکی از کار ما ایراد می‌گیرد، آن یکی به گروه ما تعلق ندارد، این یکی قدش بلند است، آن یکی خیلی شیک‌پوش است. آن‌قدر از دور خود می‌رانیم تا این که تنها می‌مانیم. این شیوه انقلاب اسلامی نیست، و شیوه اسلامی نیست که آغوشش را به روی همه باز می‌کند و به صرف شهادت زبانی، انسان‌ها را در دایرۀ خود می‌آورد.
چرا باید پس از یک انتخابات سرنوشت‌ساز در معرض چنین خطراتی باشیم، حال آن که انقلاب و نظام ما در آستانة تحصیل بزرگترین دستاوردها بود؟
مردم!
ما راهی دور و در نگاه نخست غیرقابل عبور را در چند ماه کوتاه پشت سر گذاشته بودیم. ما با هم این فاصله را آمدیم؛ از فضایی که به گرد دروغ و تردید و به غبار رمیدن‌های گروهی، طبقاتی، خانوادگی و بین‌نسلی آلوده شده بود، از دورانی که نطفه نا‌امیدی شروع به رشد کرده بود، زمانی که فاصله مردم از نظامشان روز به روز بیشتر می‌شد، تا با هم مقدمات انتخابات را به جریانی طولانی از یک تجدید حیات ملی تبدیل کنیم؛ فضایی پر از آشتی، شادی، آگاهی و نشاط، عرصه‌ای که در آن دوستداران نامزدها در حالی که خنده از لبانشان رخت بر نمی‌بست می‌توانستند با یکدیگر به بحث درباره آینده بنشینند و آن آزادی فرزانه که انقلاب ما وعده‌اش را داده بود تجربه کنند.

فضایی که در آن کسی خود را شهروند درجه دوم و غیرخودی با انقلاب و نظام اسلامی نبیند، و کرد و لر و عرب و بلوچ و ترک و هر قوم دیگر و پیر و جوان و میانسال و هر قشر دیگر و هر صنف دیگر و هر سلیقۀ دیگر که تا چند ماه پیش خود را بیگانة با سرنوشت کشور می‌دید همچون عهد نخست جمهوری اسلامی، خویشتن را از نو در دایره صاحبان انقلاب بیابد.
ما با هم آمدیم تا با تجسس در احوال شخصی مردم مخالفت کنیم و از نفرت‌پراکنی و پرونده‌سازی بیزاری بجوییم. با هم آمدیم تا حاکمیت عقل و عشق را توامان داشته باشیم.

همۀ ما به چهرۀ رحمانی اسلام رو کردیم و در این رویکرد میراث تمدنی ایران عزیز و بزرگ را تجدید شده دیدیم، تا آنجا که در مساجد شعار ایران، ایران! را با طنینی که هنوز در تکبیرهای شبانۀ شما شنیده می‌شود سر دادیم و کسی احساس نکرد که ایران جدای از انقلاب و یا جدای از اسلام است، بلکه اسلام و ایران و انقلاب از تحجر و کهنگی و تعصب و خارجی‌گری جداست. اسلامی که در ورای تمایزات عقیدتی و طبقاتی و قومی و جنسیتی کرامت انسان‌ها را ارج می‌نهد و اصل می‌داند. اسلامی که شوینده هر نوع نابرابری در مقابل قانون و پرچمدار تکریم حقوق شهروندی است.
مردم!
علیرغم آنچه روی داد، ما در این چند ماه آرزوهای بلند و کوشش‌های خالصانۀ خود را نباختیم. ما در این میانه مستوره‌ای از تحقق آرمان‌هایمان را یافتیم و دیدیم که آنچه به‌ دنبال آنیم چقدر خواستنی است و چه نسبت نزدیکی با حقیقت اسلام و انقلاب و هویت ملی ما دارد. این دستاوردی است که هیچ‌کس نمی‌تواند آن را از ما بستاند. ما با هم سرمایه‌ای اندوخته‌ایم که پشتوانه و بستر حرکت‌های آتی ما و فرزندانمان خواهد بود و این خط سبز جوشیده از فطرت‌های مردم و واقعیت‌های تاریخی کشور و انقلاب همچنان در طول سال‌ها ادامه خواهد یافت تا به مقصد نهایی خود برسد. ما برای حفظ این دستاورد بزرگ همچنان ایستادگی خواهیم کرد.
تمامی تلاش‌هایی که این روزها در مخالفت با شما صورت می‌گیرد برای آن است که از ثمربخش بودن اعتراضات قانونی خود ناامید شوید، زیرا تا ما ناامید نشویم این دولت از اعتبار واقعی برخوردار نخواهد شد. امید به آینده رساترین اعتراض ماست. به سابقه دیرینه این سرزمین نگاه کنید. در زندگانی ما مردم که از کهن‌ترین تمدن‌ها زاده شده‌ایم، فراز کنونی جزئی از یک تاریخ طولانی است.

ما در جاده‌ای به درازای تاریخ همه بشریت قدم می‌زنیم. در این جاده چه بسیار ملت‌ها که منقرض شدند و جز داستانی از آنان باقی نماند. آن چیزی که ملت ما را به خلاف آنان و علیرغم سخت‌ترین رویدادها زنده نگه داشت امید بود، زیرا آفت این راهپیمایی هزاران ساله ناامیدی است. مردم ما می‌توانستند با بدبینی و ناامیدی حوادثی شبیه به آنچه را که در جریان انتخابات گذشته با آن روبرو شدیم پیش‌بینی کنند و به صحنه نیایند.

آیا آنان اشتباه کردند که به این پیش‌بینی‌ها اعتنا نکردند؟ نه! آنان به مقتضای روح امیدی که هسته درونی هویت ملی ما را شکل داده و ما را در طول هزاره‌ها زنده نگه‌ داشته است چنین کردند. به‌ویژه با جوانان می‌گویم که اگر می‌خواهید ایرانی باقی بمانید از شعله امید در سینه‌های خود محافظت کنید، زیرا امید بذر هویت ماست؛ بذری که با نخستین باران شروع به روییدن می‌کند و جان هرکسی را که هنوز ایرانی باقیمانده است، در هر کجای جهان که بیتوته کرده باشد به اهتزاز در می‌آورد، تا از نو خود را در سرنوشت این خاک شریک بداند.
امیدی که هویت ما را شکل داده است معطوف به چه چیز است؟ قطعا معطوف به امور غیر واقعی و خرافه‌های واهی نیست، و الا نمی‌توانست ملتی را برای هزاران سال زنده نگه دارد. بلکه این امید معطوف به لطف و فضل الهی است. اگر علاقه به این هویت تاریخی کمترین فاصله‌ای با اسلام ندارد، به این خاطر است. ما آمده بودیم این علاقه را احیا کنیم. از این هویت خود فاصله نگیریم. شما وظیفه خویش را به درستی انجام داده‌اید و غیر ممکن است که لطف خداوند مردمی را که با نیت‌های پاک ادای وظیفه می‌کنند تنها بگذارد.
امید به صرف گفتن و شنیدن شکل نمی‌گیرد و تنها زمانی در ما تحکیم می‌شود که دستانمان در جهت آرزوهایی که داشتیم در کار باشد. دستانمان را به سوی یکدیگر دراز کنیم و خانه‌هایمان را قبله قرار دهیم. واجعلوا بیوتکم قبله. به خودتان و دوستان همفکرتان برگردید و این بار هر شهروند محوری باشد برای یک فعالیت مفید سیاسی،‌ اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و منتظرتشویق و کمک دولتی که وجاهت خود را از دست داده است نباشد.
مسئولیت تاریخی ماست که به اعتراض خود ادامه دهیم و از تلاش برای استیفای حقوق مردم دست بر نداریم. مسئولیت دینی ماست که نگذاریم انقلاب و نظام به آنچه اسلام نمی‌پسندد استحاله بیابد. مسئولیت انقلابی ماست که اجازه ندهیم حاصل خون صدها هزار شهید به یک دولت امنیتی تنزل پیدا کند و مستهلک شود. لیکن برای آن که این اعتراض به نتیجه‌ای دلخواه برسد باید چند اصل مهم را رعایت کنیم:
- نظام و انقلاب اسلامی میراث و میوه مبارزات تاریخی دویست‌ ساله شما با استبداد و عقب‌ماندگی است. جمهوری اسلامی نظامی‌است که اگر بر اساس عهد نخستین و نسخه‌ اصیلش به اجرا درآید تمامی خواسته‌های ما را در بر می‌گیرد. مبادا کسی فریب شعارهای ساختارشکنانه را بخورد. اینجانب قویا با چنین وسوسه‌ای مخالفم و اعتقاد دارم قانون اساسی ما همچنان دارای ظرفیت‌های ارزشمند تحقق نایافته‌ای است که باید با فعالیت همه نخبگان روحانی و دانشگاهی و اندیشمندان کشور اجرای آنها به صورت مطالبه‌ای ملی درآید.
به یاد آوریم که ملت ما در انقلاب اسلامی به دلیل عدم انعطاف در قبال خواسته‌های به حقش، که از زبان امام راحل بیان می‌شد، مجبور به ساختارشکنی گردید.

به همه نهادهای تصمیم‌گیر در نظام توصیه می‌کنم که چون شورای نگهبان عمل نکنند و مجاری را برای اصلاح اشتباهات باز بگذارند، زیرا که بسته شدن این راه، تهدید ساختارشکنی را به عنوان تنها بدیل مطرح خواهد کرد، و این بدیلی است که همة ما هزینه سنگین آن را می‌دانیم و قاطعانه با آن مخالفیم. همچنین تاکید می‌کنم که تعلل در محقق ساختن آرمان‌هایی چون قانون‌گرایی، عدالت، آزادی و حاکمیت مردم بر سرنوشت خود، و به ویژه اصول معطل مانده قانون اساسی مشروعیت‌سوز است.
- اسلام آن پوستین وارونه‌ای نیست که برخی مخالفان شما پوشیده‌اند. شیوه آنها این است که هر چیز مقدس و مبارکی را به نفع سلیقه خود مصادره کنند، تا جایی که حتی اگر بتوانند شال سبز شما را هم می‌ستانند. اسلام راستین نسبتی با ظاهرسازی‌ها و کج‌اندیشی‌های آنان ندارد، بلکه مکتبی رهائی‌بخش است که اگر به حقیقت و نورانیت آن برسیم دوای تمامی دردهای شخصی و اجتماعی ماست.
- ماجرای ما، هر چقدر تلخ، یک اختلاف خانوادگی است که اگر خامی کنیم و بیگانگان را در آن دخالت دهیم به زودی پشیمان خواهیم شد.
- در اعتراض و حرکت اصلاحی و اصولی ما هیچ‌کس نباید صدمه ببیند. ما زمانی در تلاش خود موفق خواهیم بود که ابتکارهای ما برای احقاق حقوقمان تا آن حد اندیشیده شده، کارآمد و در چارچوب قانون باشد که حتی کودکان خردسال و زنان باردار بتوانند در آن شرکت کنند.
- ما در برهه‌ای و گریوه‌ای از تاریخ کشور خود قرار داریم که راه‌حل بسیاری از مشکلات‌ ما قانون است. درست است! قانون همیشه بی‌عیب نیست. درست است! قانون عرفی قراردادی اجتماعی است و به مانند هر عهد و پیمانی که انسان‌ها با هم می‌بندند رعایت آن تنها تا زمانی الزامی است که طرف مقابل نیز به آن پایبند باشد. درست است! مخالف شما قانون‌ اساسی را زیر پا می‌گذارد، به خلاف نص این میثاق ملی شما را از حق برگزاری اجتماعات محروم می‌کند، بلکه حتی اگر به نشانه اعتراض پارچه‌ای سبز به دستتان ببندید به رغم اصول متعدد قانون اساسی و قوانین بی‌شمار عادی، خود آن کسی که مسئول حفظ امنیت است شما را مورد ضرب و شتم قرار می‌دهد. درست است! متقلبان و دروغگویان تنها به نیت تحمیل منویاتشان در پشت نام قانون سنگر گرفته‌اند.
لیکن تلاشی که ما وارد آن شده‌ایم یک مشاجره و تلافی‌جویی نیست. ما را عصبانیت یا جاه‌طلبی یا خودپسندی برنیانگیخته است، بلکه حرکت ما اقدامی برای اصلاح و تامین بهروزی کشور است. برای رسیدن به چنین هدفی جا دارد که ما حتی به جسد قانون احترام بگذاریم، زیرا می‌دانیم که در فردای نزدیک، زمانی که کوشش‌مان به ثمر می‌رسد، نخستین اصلی که باید آن را نهادینه کنیم پایبندی به قانون است. این شالوده‌ای است که امروز صبورانه می‌ریزیم تا بر رویش بنای رفیع فردایمان را استوار کنیم.
- سرانجام وحدت. همه شما را به برادری دعوت می‌کنم. پیروزی ما در گرو معاضدت و پیوند با یکدیگر است، و در این یکدیگر تمایزی میان ما و مردمی که به دیگران رای داده‌اند نیست. حتی آنانی که اینک رو در روی ما به خشونت متوسل می‌شوند در اخوت ما شریکند، زیرا ما به دنبال آینده‌ای هستیم که در آن همان کسی که خواهر و برادرمان را در خیابان‌ها کتک زده است، سعادتمندتر، معنوی‌تر، سالم‌تر و زیباتر از امروز زندگی کند. رنگ سبزی که ما به عنوان نماد خود انتخاب کرده‌ایم یک معنایش هم این است؛ رنگ سبزی که ما را به اهل‌بیت نور، اهل بیت راستی، اهل‌بیت خرد، اهل بیت کرامت و فضیلت پیوند می‌دهد.
شاید بگویید که با این همه قید و بند دیگر فرجه‌ای برای بیان اعتراض باقی نمانده است. این گمان خامی است که مخالفان سطحی‌اندیش و افراطی شما در سر دارند. الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا. کسانی که در راه خدا می‌کوشند خداوند آنان را به راه‌های خود هدایت می‌کند. به عنوان نمونه‌هایی از این هدایت به یاد آورید که خداوند چگونه آرامش را بر اجتماعات بی‌کرانة‌تان مستولی می‌کرد و یا در خلال آنها ظرفیت‌های ذهنی مردم به چه شعارهای نغزی رهنمون می‌شد. همان خلاقیت همچنان قادر است که با توجه به تمامی این اصول راه‌کارهایی بکر و موثر پیش‌پای ما قرار دهد، میدان‌های گسترده‌ای برای عمل در مقابل‌ ما بگشاید و تجربیات جدیدی برای آزادیخواهان جهان اندوخته کند.
در ابتدا هدف همه ما از شرکت در انتخابات آن بود که عقلانیت دینی به فضای مدیریت کشور بازگردد، لیکن در میانه مسیر به اهدافی بسیار بلندتر هدایت شدیم. ما در این بین می‌خواستیم ارکان ذیربط نظام به یاد آورند که در ورای تمامی آنان و ما فوقشان میزانی به نام رای و عزم مردم وجود دارد که آنها نه حق دارند و نه می‌توانند آن را نادیده بگیرند. امروز خواست عمومی برای سازوکاری کارآمد جهت انتخابات که در آن اطمینان ملی حاصل شود و دروغ، تقلب و تزویر جایی نداشته باشد، به یک مطالبه انکار ناپذیر مردمی تبدیل شده است. در هر قدمی در آینده تجربه تلخ و مشروعیت‌‌زدای جریانات اخیر باید پیشاروی ملت باشد و نباید هیچ فرصتی برای روشن‌تر شدن ابعاد این دروغ و تقلب بزرگ و پی‌آمدهای تلخ آن از دست برود.
در ایامی که گذشت شخصیت‌ها و گروه‌هایی به سراغ اینجانب آمدند و خواستار گذشت من از آنچه گذشت شدند. شاید توجه نمی‌شد که اینجانب از همان ابتدا از حق شخصی خود گذشته بودم، اما مسئلة انتخابات مسئلة شخصی من نبود و نیست. من نمی توانم بر سر حقوق و آرای پایمال شدة مردم معامله یا مصالحه کنم. مسئله جمهوریت و حتی اسلامیت نظام ماست. اگر در این نقطه ایستادگی نکنیم، دیگر تضمینی نداریم که در آینده با حوادث تلخی نظیر آنچه در انتخابات کنونی گذشت روبرو نباشیم.
گرو‌هی از نخبگان بر سر آنند که گرد هم آیند و با تشکیل جمعیتی قانونی صیانت از حقوق و آرای پایمال شده مردم در انتخابات گذشته را از طریق انتشار مدارک و اسناد تقلب‌ها و تخلف‌های انجام گرفته و نیز رجوع به محاکم قضایی پیگیری کنند و نتایج آن را مستمرا به اطلاع عموم مردم برسانند. اینجانب نیز به این جمع می‌پیوندم. این گروه اجرای اصول معطل مانده قانون اساسی را در دستور کار خود خواهد داشت و علاوه بر آن در این مرحله مطالبات زیر را دنبال خواهد کرد:
- توقف برخوردهای امنیتی، فوق امنیتی و نظامی با مسائل انتخاباتی و بازگشت کشور به فضای طبیعی سیاسی
- اصلاح قانون انتخابات به نحوی که امکان تکرار تقلبات گسترده را از بین ببرد و بی‌طرفی نهادهای مجری و ناظر را تضمین کند
- رعایت اصل 27 قانون اساسی در مورد آزادی تجمعات
- آزادی مطبوعات و رفع توقیف از آنها
- فعالیت مجدد سایت‌های خبری مستقل
- ممنوعیت مداخلات غیرقانونی دولت در فضای ارتباطی، نظیر اینترنت، پیام‌های کوتاه، و جلوگیری از قطع ارتباطات تلفنی و شنود مکالمات مردم و هر گونه تجسس دیگر
- توقف برخوردهای یک‌جانبه، افترا، دروغ‌پردازی و اهانت در رسانه رسمی کشور
- برخورداری از کانال‌های مستقل تلویزیونی در خارج و داخل کشور
- صدور مجوز برای تشکیل جمعیت‌های سیاسی،‌ فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی
- آزادی همه دستگیرشدگان سیاسی، ابطال پرونده‌سازی‌های جعلی امنیتی و دخالت ندادن پرونده‌های جاری در برخورداری آنها از حقوق اجتماعی
در انتها به همه مردم شریف کشورمان، چه آنها که به اینجانب رای دادند و چه آنهایی که به اینجانب رای ندادند، به ویژه کسانی که در حوادث ناگوار هفته‌های اخیر صدمه دیدند درود می‌فرستم. همچنین مقام شهیدانی را که به جرم حق‌خواهی و آزادی‌طلبی در خون خود غلطیدند ارج می‌نهم و از خداوند بزرگ برای خانواده‌های عزیز آنان طلب صبر و اجر دارم.
میر حسین موسوی
10/4/88

برزکوه نیوز: العربيه : شكايت وكيل اسلامگرایان مصر عليه احمدى نژاد به دادستانی این کشور

دبى- فراج اسماعيل، (العربيه. نت)
ممدوح اسماعيل وكيل مدافع گروههاى اسلامى مصر در روز چهارشنبه 1/7/2009 به دليل "عدم مشروعيت محمود احمدى نژاد در اعلام پيروزى و اهانت به صحابه ى پيامبر در جريان مبارزات انتخاباتى اش به دادستانى كل مصر شكايت برد. اين وكيل مشهور مصرى در دادخواست خود از مقامات قضايى كشورش خواسته است كه مانع ورود احمدى نژاد به خاك مصر شوند. طبق برنامه ى قبلى قرار بود در نيمه ى ژوئيه ى جارى احمدى نژاد در كنفرانس سران كشورهاى غير متعهد در شهر ساحلى شرم الشيخ مصر حضور يابد. ممدوح اسماعيل در مدارك خويش يك سى دى را به دادستانى داده است كه احمدى نژاد را در حين سخنرانى تلويزيونى عليه صحابه ى پيامبر (ص) نشان مى دهد. احمدى نژاد در اين سخنرانى در انتقاد از ميرحسين موسوى و كروبى، به طلحه بن عبيدالله و زبير بن العوام اشاره مى كند و اين دو صحابه ى پيامبر (ص) را متهم به ارتداد مى نمايد. وكيل مدافع گروههاى اسلامى مصر در ادله ى خود تأكيد مى كند كه "احمدى نژاد براساس شواهد و قرائن در انتخابات تقلب كرده و پيروزى اش محرز نيست."گفتنى است كه مطبوعات مصر پيش از اين نيز خبر از آن داده بودند كه حسنى مبارك به استقبال احمدى نژاد نخواهد رفت. بنابه تشريفات رسمى متداول يك رئيس جمهور مى تواند معاون خود را براى استقبال از سران ساير كشورها بفرستد. مصر در اين دوره، رياست كنفرانس سران كشورهاى غير متعهد را از كوبا تحويل مى گيرد و پس از آن قرار است به ايران تحويل دهد. در اين رابطه رسم بر اين است كه هماهنگى هايى بين كشور تحويل دهنده ى يك نهاد بين المللى و كشور تحويل گيرنده ى آن صورت گيرد.طبق دادخواست شماره 12173 كه نسخه اى از آن به "العربيه.نت" رسيده است، احمدى نژاد در تاريخ 10/6/2009 در مصاحبه با شبكه ى سوم تلويزيون دولتى ايران (تنها نهاد رسانه اى موجود در اين كشور) دو صحابه ى مذكور را متهم به آن كرد كه نقض عهد كرده اند و با نافرمانى از ولى مسلمين اعمال صالح قبلى خود را از بين بردند. او همچنين به معاويه بن ابى سفيان كه يكى ديگر از صحابه ها بود توهين كرد.وكيل مدافع گروههاى اسلامى مصر در دادخواست خود آورده است كه همه ى اهل سنت اين اعتقاد را دارند كه طلحه بن عبيدالله و زبير بن العوام از جمله 10 تن افرادى هستند كه توسط پيامبر (ص) به بهشت بشارت داده شده اند. ممدوح اسماعيل ضمن تأكيد بر اينكه "احمدى نژاد از اين كار خود توبه نكرده است"، خواهان آن شد كه "اين شخص دستگير يا ممنوع الورود گردد". اين وكيل مى افزايد: "از آنجا كه با ادله ى بسيار، شخص مذكور با خودسرى و تقلب خود را تحميل كرده است، نمى تواند به عنوان يك رئيس دولت از تشريفات و مصونيتهاى سياسى بين المللى برخوردار گردد.

برزکوه نیوز: العربيه : ايران از اينترپل خواهان دستگيرى دكتر حجازى شاهد قتل ندا شد

تهران، دبى- (العربيه. نت)
فرمانده كل نيروی انتظامی ايران در روز چهارشنبه 1/7/2009 در جمع خبرنگاران گفت: "آرش حجازی که در پرونده قتل ندا آقا سلطان به عنوان شاهد، جنجال سازی کرده تحت تعقيب پليس بين‌الملل (اينترپل) است".

سردار اسماعيل احمدی مقدم افزود: "پس از بررسى هاى انجام شده و بنا به دستور مستقيم محمود احمدى نژاد، وزارت اطلاعات (اصلى ترين دستگاه امنيتى) ايران از پليس بين‌الملل (اينترپل) خواسته است كه پزشكى را كه در زمان جان دادن ندا آقا سلطان(27 ساله) در تهران حضور داشت، دستگير و تحويل مقامات ايرانى كند.

لازم به يادآورى است كه شاهدان عينى فردى از نيروهاى بسيجى متهم کردند که اين دختر را در حاشيه ى يكى از تظاهرات اعتراض آميز اخير مورد هدف گلوله ى خود قرار داد و گفته شده است حاضران صحنه توانستند كارت بسيجى او را در جيبهايش پيدا كنند ليكن نمى دانستند با او چه كار كننداما هیچ منبع مستقلی این امر را تایید نکرده است . نوار ويدئويى پخش شده در شبكه ى اينترنت از صحنه ى جان دادن اين دختر، دكتر آرش حجازی را در تلاش براى نجات جان اين دختر نشان مى دهد.

در حالى كه منابع نزديك به حكومت ايران ازمی گویند که "پروژه ى اعتراف گيرى و فيلمبردارى تلويزيونى تحت فشار از دستگير شدگان، به ويژه چهره هاى شاخص آنان ادامه دارد"، دفتر احمدى نژاد از آن خبر داده است كه سفر وى به ليبى براى حضور در كنفرانس كشورهاى آفريقايى به عنوان عضو ناظر لغو شده است.

در همين حال مسئولان امنيتى ايران از وجود بمبى در يك توالت زنانه در كنار ضريح امامزاده صالح در تجريش (شمال تهران) خبر داده اند. آنان مى گويند كه اين بمب قرار بود بين نمازهاى مغرب و عشاى سه شنبه 30/6/2009 منفجر شود. فرمانده كل نيروی انتظامی ايران به خبرنگاران گفت: "قتل ندا يك سناريو بوده است و هيچ ربطی به اغتشاشهای تهران ندارد". به گفته ى وى:

"آرش حجازی، پزشکی است که در صحنه قتل ندا آقاسلطان حضور داشته و بعد از خروج از کشور طی مصاحبه با رسانه‌های خارجی درباره اين قتل جنجال سازی کرده است".از سوى ديگر دکتر آرش حجازی گفته است كه او "تنها سعی کرد جان يک تظاهر کننده ايرانی را در حالی که بر اثر خونريزی در خيابان های تهران جان می باخت، نجات دهد"

.وى كه در دانشگاه "انگلستان جنوبی" در حال تحصيل است مى افزايد: "او زمانی به کمک ندا آقاسلطان رفت که متوجه شد که وی بر اثر اصابت گلوله به سينه اش، زخمی شده است". خاطر نشان مى شود: "فيلم مرگ ندا بر روی اينترنت و تصاوير وی نقطه مشترک گردهمايی های ايرانی ها در همه کشورهای جهان گرديد".

دکتر حجازی توضيح داد که چگونه در همان زمان مردمی که در آن حوالی بودند فرد عضو بسيج را که به کشتن ندا اعتراف کرده بود دستگير کردند. وى گفت: "سه شب می شود که نخوابيده و برايش مهم بود خاطرات آن روز خود را با بقيه در ميان بگذارد تا مرگ ندا بی نتيجه نباشد".

دکتر حجازی می گويد: "مردم فرياد می زدند "گرفتيم اش". مرد را خلع سلاح کردند. نام اش را يافتند و کارت شناسايی وی که نشان می داد عضو نيروی بسيج است را گرفتند. او فرياد می زد "نمی خواستم بکشم اش.

مردم نمی دانستند با او چه کنند و آزادش کردند. اما کسانی هستند که می دانند او کيست. بعضی ها نيز از او عکس می گرفتند".اين پزشك ابراز عقيده كرد: "حكومتى ها مرا تقبيح خواهند کرد. خيلی چيزها به من نسبت خواهند داد.

من هيچ گاه سياسی نبودم. من با اين گفته ها آينده خود را به خطر می اندازم ولی به خاطر معصوميتی که در چشمان ندا ديدم... بايد اين کار را انجام می دادم".

اطلاعیه جدید در مورد دو عملیات رزمندگان جنبش

برزکوه نیوز: جنبش مقاومت مردمی ایران

به نام خدا
بدینوسیله جنبش مقاومت مردمی ایران به اطلاع عموم مردم می رساند که دلاور مردان شاخه نظامی جنبش طی دو عملیات در شهرستان ایرانشهر ضربه های سنگین مالی و جانی به رژیم ولایت فقیه زدند.
طی یک عملیات رزمندگان جنبش بامداد روز شنبه دو مخزن نفت سفید را نزدیک شهر ایرانشهر به آتش کشیدند که ملیونها لیتر نفت در این حمله انفجاری به آتش کشیده شد و ملیاردها ضرر مالی متوجه رژیم شد.در عملیاتی دیگر رزمندگان شاخه نظامی جنبش در مسیر خاش _ایرانشهر در منطقه کارواندر در یک عملیات کمین سه خودروی نیروهای مرصاد را منهدم نمودند.
در این عملیات 17 تن از پاسداران رژیم به هلاکت رسیده و سه خودروی آنان کاملا منهدم گردید.
رزمندگان جنبش پس از عملیات به پایگاههای خود بازگشتند و به علل امنیتی خبررسانی در این زمینه با تاخیر انجام گرفت.
جنبش مقاومت مردمی ایران

برزکوه نیوز: كروبی: دولت احمدی نژاد را مشروع نمی دانم

سحام نيوز :‌ مهدي كروبي با نگارش نامه اي به نتيجه انتخابات دهمين دوره رياست جمهوري اعتراض كرد و با صراحت تاكيد كرد كه دولت برآمده از آن را دارای مشروعیت و مقبولیت نمی داند و در هیچ برنامه ای از جمله تنفیذ و تحلیف آن شرکت نخواهد کرد . كروبي همچنين اعلام كرد كه براي تغيير وارد عرصه انتخابات شده بود و از مردم عذرخواهي كرد بابت انكه نيروهاي غيبي و ظاهري مانع از تغيير در قوه مجريه شدند .
متن كامل نامه به شرح زير است :‌
بسمه تعالی
انا لله و انا الیه راجعون

ملت بزرگ و فهیم ایران!لازم می دانم ابتدا از مردم ایران عذرخواهی کنم؛ هم به خاطر چندین ماه اصرار و ابرام برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری و هم به خاطر همه آن عزیزانی که در این مدت زحمات زیادی را برای آنها موجب شدم و با لطف و عنایت خود مسیر انتخابات را هموار و زمینه حضور عظیم و بی سابقه ای را فراهم کردند.

پیش از همه اذعان می کنم که بسیاری از شما پیشتر و دقیق تر می دانستید که چه خواهد شد و متوجه شده بودید،همان گاه که می پرسیدید «چه تضمینی برای آرای ما وجود دارد»، یا زمانی که می گفتید «نتیجه انتخابات معلوم است و شما آب در هاون می کوبید.» با این همه می خواهم بگویم از کرده خود پشیمان نیستم و شما هم از این تلاش عظیم و حضور یکپارچه ضرر نکرده اید.

حرکت ما در جهت تحکیم مبانی جمهوریت، اسلامیت و ایرانیت بود و ماه ها با کمک دوستانمان تلاش بی وقفه ای داشتیم که «مطالبه محوری» را در صحنه انتخابات به یک اصل تبدیل کنیم و با توجه به اوضاع و شرایط کشور آنچه به عنوان برنامه و راه برون رفت از شرایط فعلی می توان انجام داد را برای حل مشکلات مردم و تحکیم پایه های استقلال و آزادی در کشور عنوان کنیم.

ما برای تغییر آمده بودیم،گرچه نیروهای غیبی و ظاهری مانع از تغییر در قوه مجریه شدند. با این همه فراتر از این تغییری در شرایط کشور و روحیات جامعه و آگاهی مردم بیش از آنچه تصور می شد، صورت گرفت و اذعان می کنم که این تغییر به مراتب فراتر از تصمیم من بود.

آمدنم در صحنه انتخابات به یاد و عشق امام راحل بود، به یاد روزهای فداکاری و از خودگذشتگی، قدم نهادن در مسیر مسوولیت پذیری و نه جاه پرستی ، خودخواهی و تحقیر دیگران. آمدن برای گفت و گوهای بالنده تر اجتماعی و نه طرد هر کسی که غیر از سخن من کلمه ای به زبان می راند؛آمدن برای گفت و گو و شکستن فضای یکسویه حاکم بر اوضاع کشور عمومی؛آمدن برای دیدن بهتر و کامل تر جریان اداره کشور؛آمدن برای روشن کردن چرخه ناکارآمد مدیریت اجتماعی کشور؛آمدن برای تغییر در سیاست های تحکم آمیز و تحجرمآبانه داخلی؛آمدن برای گفتن از موضع استقلال، شجاعت وحریت ؛آمدن برای غبار روبی از چهره جوان و نوجوان ، دانشگاه و اصحاب فکر و اندیشه؛آمدن برای تعامل با همسایگان و دولت های خارجی؛آمدن برای بازداری از شکل گیری فرهنگ و ادبیات مستبدانه در عرصه جامعه؛آمدن برای شفاف سازی امور اجرایی و ارتباط بخش های گوناگون اقتصادی و برنامه محوری؛آمدن برای همه این ها و همه آنچه گفته شد و غیر از این ها همه برای تغییر بود و تغییر برای ایران.

حاصل این همه آمدن ها که زمان وسیعی را به همراه اراده و ارادت به ملت بود، آن شد که توانستیم فضای یخ زده کشور را شکستیم ، مطالباتی که حق مردم بود بازگو و بازتعریف کردیم، افق نقد را به طلوع سپیدی نزدیک تر سازیم ، جرات گفتن و شنیدن را برای مسوولان و نامزدها به اوج رساندیم ، شجاعت دیدن واقعیت ها را در همه زمینه ها ارتقا بخشیدیم ، گفت و گو با همسایگان ، آمریکا ، اعراب و مسلمانان را به جایگاه مطمئنی نزدیک ساختیم و با ارائه برنامه ها ، بیانیه ها ، اعلام مواضع و دیدگاه ها ، ناگفته های بزرگی را با عظمت گفتیم و جامعه را از ترس های غیر منطقی دور کردیم و همگان را این سو و آن سوی مرزها ایران به گفت و گو ترغیب کردیم و شما در همه این لحظات و برداشتن این گام ها همراه و یاور من بودید و چگونه می توان فراموش کرد شکوه شب های پیش از 22 خرداد را که همه ایران یکپارچه شور سیاسی و شوق انتخابات شده بود و دنیا با همه بزرگی خیره بر این عظمت و آزادگی حاصل از انقلاب اسلامی.

چه تصاویر به یاد ماندنی از آن همه شب ها و شورها و جوان ها که ایران را یکپارچه غرق در مردمسالاری و حضور سیاسی ساخته بود. چقدر دنیا از آن شب ها و انقلاب و عظمت ایران یاد کرد و چه باورنکردنی که یک هفته بعد تصاویر آن شکوه به فریاد اعتراض و الله و اکبر شبانه تبدیل شد و خون به سنگفرش خیابان پاشید و با ضرب باتوم ها و گاز اشک آور به جان زن و مرد و پیر و جوان .... و چه سقوط آزادی از اوج قله عظمت در تصویر جهانی به حاکمیت شلاق و زندان گلوله ...با چکمه و باتوم به جان و مال مردم هجوم بردند، صدها نفر سازماندهی شده به خوابگاه دانشجویان حمله کردند و قلب دختر جوان را با گلوله شکافتند و از پشت بام مسجد با یونیفرم مردم را به گلوله بستند و صدها نفر را در خانه و خیابان دستگیر کردند و تا سر حد مرگ کتک زدند و چه زشتی هایی که در کلام در حق آنها روا داشتند.

ده ها نفر از رجال مذهبی و سیاسی را شبانه دستبند زدند و وا اسفا که چه زود انتقام دو ماه آزادی نسبی را گرفتند و همه را روانه زندان ها و سلول انفرادی کردند تا در چنین شرایطی سخت لب به سخن بگشایند و به انقلاب مخملی اعتراف کنند!این چه انقلاب مخملی است که رهبران آن دو تن از زنده ترین و با سابقه ترین یاران امامند و مورد تایید شورای نگهبان و رهبری برای حضور در انتخابات و حداقل 15 میلیون نفر(بر اساس شمارش خود طرف) به آنها رای داده اند ؟رویای انقلاب مخملی در ذهن این ها بوده یا آنها که کابوس آن را می دیدند و نیرو به همسایه شمالی گسیل داشتند که آموزش ببینند تا چگونه مردم را با حالت ارعاب و قیافه مهیب و هجوم موتور و زدن باتوم و پرتاب گاز فلفل و زدن کابل بر سر پیر و جوان و زن و مرد و اتومبیل و مغازه بترسانند تا مبادا کسی جرات حضور آرام و در صحنه اعتراض ماندن را به خود بدهد و بعدها هم با همان روش های تبلیغاتی و در بوق کردن حرف های غیر واقعی، همه را محکوم به اغتشاش ، انقلاب مخملی ، تخریب و ده ها اتهام دیگر نموده و تا جایی پیش رفتند که مردم را به قتل یکدیگر و رفتن در لباس بسیج برای زدن خودشان هم متهم کردند!به راستی که این انتخابات در عین اینکه پرشور ترین ، سیاسی ترین و با شکوه ترین انتخابات در این سی سال بود ، پر مساله ترین نیز بود که با اعتراض های گسترده مردم ، شخصیت های سیاسی و گروه ها مواجه شد و متاسفانه نهادهای مسوول به جای پاسخگویی و رفع شبهات درباره تردید های جدی و تخلفات اساسی خواستند با طرح ادعاهای مضحک همه چیز را تحت تاثیر قرار دهند.

شما مردم حق دارید که لااقل این سوال را از نظام بپرسید که چگونه دو تن از یاران انقلاب که مورد تایید و با صلاحیت و نیز همه گروه های اطرافشان یک شبه به عاملان انقلاب مخملی و هواداران گروه های اغتشاشگر و مردم معترض ناآگاه تبدیل شدند ؟چگونه می توان این همه را به مصاف سیاسی و انتخابات خواند و ناگهان در پایان یا میانه راه چنگ و دندان نشان داد و از همه امکانات و ابزارها و صدا و سیما و تریبون های مذهبی و نيروهاي انتظامي و امنيتي و باتوم و گاز اشک آور و زندان و شکنجه و تیر و تفنگ استفاده و بعد هم ادعا کرد که همه این ها تقصیر «خود شما» است ! صدا و سیما را با بودجه ملی به خدمت گرفت، برنامه پشیمان سازی به راه انداخت و در همین حال خود را به حمایت 40 میلیون رای دهنده در انتخابات مفتخر دانست ؟! این همان شعار پر مغز راهپیمایی مردم از انقلاب تا آزادی است که می گفتند:

«رای ما را دزدیدند ، دارند باهاش پز می دهند.»لازم می دانم در این مقطع که به ظاهر سیر اداری انتخابات را پایان یافته تلقی کردند ، مواردی را به عرض شما ملت شریف برسانم :

1. کتاب قطور خاطرات انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری نه تنها ذهن جامعه را پر کرده و توجه جامعه جهانی را متوجه ایران و مسوولین اجرا و نظارت و همه تصمیم سازان نموده که برای همیشه در یادها و خاطره جامعه و تاریخ باقی خواهد ماند. در یک طرف مردمی که نظام و کشورشان را می خواستند و مجد و عظمت آن را آرزو داشتند و به کیان آن فکر می کردند و در ظلمات یاس و ناباوری روح امید را در خود احیا نموده و برای تغییر و ساختن ایرانی از نو آمدند ولی با عبور از میدان های مین و موانع ، ناباورانه با کمین به اصطلاح اجرا و نظارت دولت مواجه شدند که برای آنان و به نام آنان و بی شباهت به انتخاب و رای آنان ، انتخاباتی را مهندسی نموده بود.

در حقیقت هم ما و هم مردم بر اساس وعده و وعیده ها و نمایش فضای دموکراسی بر این باور بودیم که هنوز کفگیر منافع مادی به ته دیگ امانت داری و دیانت و اخلاق اجتماعی نخورده و ته مانده ای از پاکی و صداقت می تواند از رای مردم صیانت وآن را همان گونه که بود اعلام کند. در اینجا باید اذعان کنم که مردم و برخی کارشناسان و صاحب نظران بهتر از ما شرایط انتخابات را می شناختند و به کرات بی حاصلی برگزاری انتخابات و حساب کردن روی آرای مردم را یادآوری می کردند که مجدانه بابت این حسن ظن به مسوولین از مردم عذرخواهی می کنم.

2. برای همه شهدای این ماجراهای انتخاباتی از خداوند رحمان آمرزش طلب می کنم و آرزو می کنم در سلسله شهدا محسوب شوند. به تک تک خانواده هایشان تسلیت می گویم و ضمن ابراز تاسف از اینکه حتی امکانات تجلیل و بزرگداشت مناسبی هم برای تشییع و دفن و فاتحه فرزندانشان فراهم نشده ، با آنها همدردی می کنم. برای همه عزیزان ، مجروحان و آسیب دیدگان بهبود و شفای عاجل طلب می کنم و مقصر همه این شهادت ها ، جرح و تخریب ها و اغتشاش ها را کسانی می دانم که حقوق مردم را زیر پا گذاشتند ، حتی به آنها اجازه راهپیمایی آرام ندادند و نه تنها امنیت آنها را تامین نکردند که آنان را مورد هجوم و ضرب و شتم و توهین و تحقیر قرار دادند.

3. فضای امنیتی که پس از انتخابات در کشور ایجاد شده مولود افکار معیوب و توهم توطئه های خود ساخته ای است که متاسفانه تلاش می شود با تبلیغات و استفاده یک طرفه از صدا و سیما آن را یک طرفه به اثبات رسانند. هیچ یک از گروه های سیاسی شناخته شده و شخصیت های سیاسی شناخته شده و شخصیت های عزیز سیاسی و میلیون ها نفر مردمی که در راهپیمایی های آرام و مدنی حضور داشتند هیچ مطالبه ای نداشتند جز اینکه رایشان چه شد.

آنها جز در فکر حق آزادی و انتخابشان نبودند و توهم توطئه انقلاب مخملی ابزار سرکوب و برخورد با مخالفان سیاسی جریان حاکم است. اصولا انقلاب های مخملی در کشورهای اقمار شوروی سابق رخ داده ، شرایط خاص خود را دارد و در هیج جای دیگری نیز نمونه ندارد.

مگر ما جز اقمار شوروی سابق بوده یا شده ایم ؟ انقلاب مخملی با حضور افراد وابسته به انقلابی چون آقای موسوی و اینجانب و ده ها میلیون ها نفری که به آنها رای نداده اند، معنی ندارد. دستگیری و زندانی کردن هزاران تن از اقشار مختلف و از آن جمله چهره های سیاسی ، اجتماعی ، دانشگاهی و مطبوعاتی و نگران داشتن خانواده هایشان بدون هیچ اتهامی و بعضا به صورت آدم ربایی، خلاف قانون و مصالح نظام و کشور است ، اینان باید هر چه سریعتر آزاد و از آنها اعاده حیثیت شود.

4. با ساز و کاری که قبل از انتخابات و توسط دولت و شورای نگهبان و برخی نهادهای عمومی انجام شده و نیز نحوه اجرای انتخابات و دخالت های دولت و نمایش شکایت پذیری و بازشماری آرای شورای نگهبان و وقایع بعد از آن را عاملی در جهت باطل بودن انتخابات می دانم و بر همین اساس دولت برآمده از آن را دارای مشروعیت و مقبولیت نمی دانم و در هیچ برنامه ای از جمله تنفیذ و تحلیف آن شرکت نخواهم کرد.

5. به عنوان خدمتگزار کوچک مردم ، انقلاب و نظام اسلامی و شاگر بی ادعای امام راحل از همه مردمی که در انتخابات شرکت کردند و به خصوص پس انتخابات نیز نسبت به پیگیری نتایج صحیح آن حساس بوده و هزینه ها پرداختند، قدردانی می کنم و به پیشگاه همه آنها سر تعظیم فرو می آورم، هر چند که با قدر ناشناسی بی سابقه ای مواجه شدند و مزدشان را با اتهام اغتشاش و انقلاب مخملی ، ترور ، خس و خاشاک ، ده ها توهین دیگر و سرکوب گرفتند اما به همه توصیه می کنم که راه انقلاب و امام و مصلحت کشور را با این ناملایمات رها نکنید، روحیه انقلابی و اسلامی و شعور سیاسی خود را پاس دارید ، همچنان به مانند امام که از «جمهوریت» همپای«اسلامیت» ارزش می داد، در مقابل تحجر ، واپس گرایی و تغییرات بدعت گونه دفاع کنید و بدانید که خط امام تنها راه نجات مردم و کشور در مقابل دیکتاتوری ، سرکوب ، واپس گرایی و اسلام طالبانی است. گرچه این انتخابات و حوادث پس از آن به ارکان نظام و اعتماد شما آسیب جدی وارد کرد اما مطمئن باشید که رای و اراده مردم پیروز نهایی این تحولات خواهد بود.

6. بیشتر از گذشته به همه آنچه به عنوان برنامه انتخاباتی برای کشور مطرح کردم ، باور دارم و از همکاران می خواهم به آنچه مطرح کرده ام ، فکر کنند :به لزوم برنامه محوری در اداره کشور، احیای حقوق شهروندی،احیای آزادی های سیاسی و اجتماعی، پرداختن به حقوق اقلیت های مذهبی و قومی و توجه جدی به مطالبات اقشار گوناگون، ارزش های فرهنگی و زبانی متنوع ایران ، توجه به حقوق زنان و برابری های مورد توجه و مطالبه آنان، استفاده از ظرفیت های به فراموشی سپرده شده قانون اساسی و چنانچه لازم باشد تغییر و بازنگری قانون اساسی به ویژه در ارتباط با قانون شوراها ، اداره مناطق مختلف کشور،مسایل مربوط به انتخابات و نظارت شورای نگهبان و موارد دیگر.

7. در جریان انتخابات و پس از اعلام نتیجه حیرت آور و اعجاب انگیز آن از هیچ اقدامی ولو مخاطره آمیز دریغ نکرده ام که مواردی از آن حسب اقتضا از طریق بیانیه هایی به استحضار شما ملت بزرگ رسیده و طبعا بعضی از اقدامات دیگر در وقت مناسب اعلام خواهد ولی اجمالا یادآوری می کنم از هیچ فرصت متصوری همچون تماس، رایزنی، مکاتبه محرمانه با مراجع دینی و شخص رهبری و هر شخص حقیقی و حقوقی تاثیرگذار دیگر غفلت نکرده ام و صادقانه به شما می گویم که آنچه در توانم بوده است را انجام داده ام، هرچند که در مواردی قرین توفیق نبوده است.

8. ضروری ترین مساله در شرایط کنونی حفظ روحیه انقلابی و سیاسی در برابر کسانی است که می خواهند مردم نا امید شده و از صحنه انتخابات خارج شوند.همه باید وحدت انقلابی و روحیه سیاسی را حفظ کرده و با جریان عظیمی که در این انتخابات به حرکت در آمده و خودآگاهی خود را بازیافته به تشکیل و تقویت تشکل های مدنی و حضور در احزاب و گروه های سیاسی اصلاح طلب و تحول خواه و امیدوار به آینده بپردازند.

من به سهم خود برای هرگونه همکاری با افراد و گروه های سیاسی تحول خواه در این مقطع حساس که به نظر می رسد «جمهوریت» در کنار «اسلامیت» و «ایرانیت» در خطر است، دست همکاری و تشکیل جلسه واحد تحول خواهی و حرکت و تغییر را دراز می کنم و از همه شخصیت ها و گروه های مختلف که به اندیشه امام وفادارند، دعوت می کنم به این امر عظیم اقدام کنند.

مهدی کروبی تا آخر عمر پای این مردم و انقلاب اسلامی ایستاده است و تمامی مطالبات ملت را با تمام وجود و در قالب برنامه های اعلام شده به هر نحو ممکن پیگیری می کنم و در هر شرایطی با هر امکانی به مبارزه ادامه خواهم داد و با دعوت از همه این راه تاکید می نمایم که راه مصلحت کشور و انقلاب امام راحل به ایستادگی و هوشیاری و حفظ آرامش و اجتناب از هر گونه پراکنده کاری نیاز دارد. از علمای اسلام و بزرگان نیز دعوت می کنم که در صحنه سیاسی کشور و مصالح مردم مثل گذشته فعال و با نشاط باشند و به راهنمایی آنها مثل گذشته همت گمارند.
مهدی کروبی09/04/1388

برزکوه نیوز: کاريکاتور